تولیدکننده کارهای چرمی از رشت
معرفی همکار جدیدمان از زبان خودشان: معصومه سلمانی هستم. ۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ در شهر رشت متولد شدم. مدرک کارشناسی ریاضی محض دارم.
از ابتدا در شهر رشت ساکن بودم. دوران کودکی را مثل تمام کودکان با بازی و کنجکاوی با همسالان خودم در خانه و مدرسه و کوچهها گذراندم. از دوره ابتدایی به ورزش و کارهای هنری علاقه داشتم. البته چون مادرم خیلی به درس ما اهمیت میداد هیچ وقت معدلم از ۱۹ کمتر نبود، چون در غیر این صورت باید از کارهای هنری و ورزشی کنارهگیری می کردم. اگر آن زمان از من میپرسیدند میخواهی چه کاره شوی؟ بیدرنگ میگفتم کارگردان. بیشتر اوقات پیاده به خانه برمیگشتم و پول توجیبیهایم را جمع میکردم تا مجلهها و روزنامههای هنری و سینمایی بخرم.
بگذریم، حالا با مادرم که خانهدار هستند زندگی میکنم. پدرم را وقتی کلاس سوم ابتدایی بودم به علت سرطان از دست دادم و سالهاست خودم کل هزینههایم را تأمین میکنم. در حال حاضر تولید کارهای چرمی تنها شغل من است. ولی قبلا به خاطر مشکلات مالی که در زندگی هر کسی پیش میآید، مجبور شدم حدود سه سال و نیم در کارخانه کیسهبافی به صورت سه شیفت کار کنم. شاید یکی از پرتجربهترین سالهای زندگیام بود. الحمدلله سختکوشی را از پدر و مادرم به ارث بردهام و در کارخانه هم سعی کردم به وظیفهام تا جایی که میتوانستم خوب عمل کنم و هر سال جزء کارگران نمونه کارخانه انتخاب میشدم و جایزه میگرفتم. اما کارهای سخت به خصوص بلند کردن بارهای سنگین برای جسم زن آسیبزاست و از لحاظ جسمی مشکلاتی برایم به وجود آورد که مجبور شدم کارم را ترک کنم. مدتی کارهای تایپی و پیاده کردن مصاحبه و … انجام میدادم اما متاسفانه این کارها در شهر ما درآمد خوبی ندارد.
تقریبا دو سال بعد از دانشگاه و حدود یک سال هم بعد از این که از کارخانه بیرون آمدم بیکار بودم. در این ایام سعی کردم کارهای هنری را حرفهای یاد بگیرم. مدرک فنی و حرفهای را در رشتههای مختلف هنری از جمله قالیبافی، چاپ باتیک و… کسب کردم. در زمینه حسابداری، و مدیریت و خبرنگاری هم دورههایی را گذراندهام.
حسی که از تولید کارهای هنری به من دست میدهد را شاید نتوانم خوب توصیف کنم. فقط میتوانم بگویم زیباست، وقتی یک چیزی را که دوست داری خلق میکنی، شادیای که به انسان دست میدهد قابل بیان نیست. این حس را وقتی یک مسأله ریاضی را هم حل میکردم تجربه میکردم. در آن زمان تمام مشکلات را فراموش میکنی و انگار در این دنیای دست و پاگیر نیستی و روحت آزاد میشود.
در حال حاضر در زمینه تولید و فروش با یک سری مشکلات درگیر هستم. متأسفانه یراق آلات و مواد اولیه چرم و زیورآلات در رشت نسبت به تهران و برخی شهرهای دیگر گرانتر است و تنوع کمتری دارد. این مساله باعث میشود کارها گران تمام شود و از لحاظ رقابت در بازار دچار مشکل شویم. به خصوص در این چند سال اخیر که مردم در فشار اقتصادی هستند، با آن که مردم رشت بسیار هنردوست هستند، و خیلی دوست دارند صنایع دستی بخرند، به خاطر مشکلات مالی ترجیح میدهند که وسایل ارزان قیمت چینی بخرند تا اولویتهای دیگرشان از جمله مدرسه بچهها و غذا و بهداشت و درمان و چیزهای دیگر را بتوانند تامین کنند.
همین طور مکانی برای فروش و عرضه کارهایم نداشتهام. کیفهایم را به چند فروشگاه برای فروش دادم ولی متأسفانه بعد از شش ماه مبلغ خیلی کمی دستم را گرفت. مغازهدار تقریبا دو برابر قیمتی که من گفته بودم قیمت میزد و میگفت مردم نمیخرند. و از آن بدتر از کارها مراقبت خوبی صورت نمیگرفت و موقع تحویل کلی خاک گرفته و لکه شده بودند که… بگذریم. آن هایی که کارهای هنری میکنند میدانند که هنرمند با چه عشقی از کارهایش نگهداری میکند.
من که علاقهمند تولید کارهای جدید بودم، مجبور شدم کارهای کوچک و تکراری تولید کنم که اصلا با روحیه من سازگار نیست. این کارهای کوچک را به دستفروش میدادم تا برایم بفروشد. البته استقبال مردم از کارها خوب بود. ولی متأسفانه به خاطر استرس جمعآوری کالاها توسط شهرداری، دستفروشی که با آن کار میکردم شغلش را عوض کرد و من تا مدتی بیکار بودم. تا این که توسط مربی چاپ باتیکم که آموزشگاه داشت برای مربیگری چرمدوزی دعوت به کار شدم و در آنجا توسط یکی از هنرجوهایم با گروه بازارچه فرهنگی و هنری رشت (جمعه بازار) آشنا شدم و با کمک این عزیزان در ۴ نمایشگاه توانستم شرکت کنم. ولی از لحاظ فروش خیلی راضی نبودم. علیرغم تلاش بسیار مسئول جمعه بازار رشت، متأسفانه مسئولین هم از لحاظ مکان و هم از لحاظ تبلیغات نمایشگاهها در سطح شهر خوب همکاری نمیکنند تا مردم از برپایی نمایشگاهها اطلاع داشته باشند. و از همه مهمتر هنرمندان را بشناسند. من اعتقاد دارم که این نمایشگاهها پل ارتباطی بین هنرمندان و مردم است و مهم است که سالها ادامه پیدا کند.
نهایتا اینکه امیدوارم با کمک دستادست موفق شوم کارهایم را بیشتر در معرض دید و فروش قرار دهم. آرزو میکنم هنرهای ایران در تمام جهان شناخته شوند و این میسر نیست مگر اینکه در درجه اول بتوانیم اعتماد هموطنانمان را جلب کنیم تا از کالاهای تولید ایران بخرند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.