کارآفرینی اجتماعی و جنسیت

کارآفرینی اجتماعی و جنسیت

فائزه درخشانی

بیایید با یک سوال شروع کنیم، شما فکر می‌کنید جامعه‌ای که محیط زیست سالمی دارد، اما درون خانه‌هایش زنان از حق انتخاب و توان تصمیم‌گیری برخوردار نیستند، قدرت مالی ندارند، و حتی نمی توانند با همسایه‌ها به آسانی رفت و آمد کنند، یک جامعه توسعه یافته است یا نه؟

چهار سال قبل که ما کلید کارمان را زدیم، آدم‌های کمی درباره کارآفرینی اجتماعی و کسب و کار اجتماعی شنیده بودند. اما حالا خیلی جاها و خیلی آدم‌ها درباره‌اش حرف می‌زنند، و چه خبر خوبی.

اما گاهی اوقات می‌بینیم قسمت کارآفرینی کار به قدری پررنگ شده که هدف و رویکرد اجتماعی را در سایه قرار داده است. برای همین تصمیم گرفتیم درباره مسائلی بنویسیم که فکر می‌کنیم یک کارآفرین اجتماعی باید حواسش به آنها باشد، چون تنها وقتی می‌توانیم از کارآفرینی اجتماعی صحبت کنیم که اهداف اجتماعی اولویت اول ما باشند و فعالیت‌های اقتصادی تنها ابزاری برای رسیدن به آن هدف محسوب شوند.

یکی از نکاتی که ما فکر می‌کنیم توجه به آن مهم است مساله جنسیت است، به خصوص اگر فرد یا تیم کارآفرین و برنامه‌ریز را مردان تشکیل داده باشند. چرا؟ چون اگر به شکل خودآگاه و فعالانه به این مساله توجه نکنیم، به شکل ناخودآگاه تمام برنامه‌ریزی‌های ما با معیار قرار دادن مردان انجام می‌شود. شاید از خودتان بپرسید چه ایرادی دارد؟ مساله اینجاست که جنسیت یکی از ساختارهای تبعیض‌آمیزی است که زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهد و بی‌توجهی به آن می‌تواند ما را در مقام بازتولیدکنندگان آن قرار دهد. در واقع ما حتی پیش از شروع کار به سادگی نیمی از جامعه هدف را از دست می‌دهیم. فرض کنید هدف یک کارآفرینی اجتماعی توسعه محلی یک روستا بر مبنای یک معیشت دوستدار محیط زیست است. ممکن است ما از طریق کدخدا یا یکی از بزرگان روستا همه مردان و زنان روستایی را برای حضور در جلسه ای ساعت ۸ صبح دعوت کنیم و فکر کنیم که خب همه را دعوت کرده‌ایم. اما این دقیقا کاری است که انجام نداده‌ایم! اگر ما حواس‌مان به مساله جنسیت باشد باید بدانیم که این دعوت کلی از طرف کدخدا به مردان روستایی ابلاغ خواهد شد و مردان هم اکثرا لزومی به آوردن همسران‌شان نخواهند دید. باید بدانیم که ساعت بسیار بدی را برای جلسه انتخاب کرده‌ایم و در این ساعت زنان روستایی همگی وظیفه غذا دادن به احشام را بر عهده دارند. باید بدانیم که ساختارهای عرف و سنت روستایی جلسات یک‌جا را نخواهند پسندید و نیاز به برگزاری دو جلسه مجزا داریم و… ممکن است الان کلافه سری تکان بدهید و با خودتان بگویید اصلا چه نیازی به حضور زنان هست؟

برای پاسخ به این سوال باید به این سوالات کلیدی پاسخ بدهیم، اینکه آیا فکر می‌کنیم توسعه و تغییر پایدار تنها بر پایه همراهی مردان یک جامعه می‌تواند شکل بگیرد؟ اینکه به عنوان یک کارآفرین اجتماعی می‌خواهیم کاهنده تبعیض بین زنان و مردان به عنوان یک معضل اجتماعی باشیم یا تقویت‌کننده آن؟

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.