ترجمه و تلخیص از فاطمه حمزوی
ساسکیا دختر یک پدر مکزیکی و یک مادر هلندی است. او از همان کودکی با دغدغههای اجتماعی و ناامنی کشورش مکزیک آشنا بود. در دوران دبیرستان به خاطر پروژهای که به زنان و بچههای ساکن فاضلابهای مکزیکوسیتی کمک میکرد، جایزه گرفت. این پروژه شامل سخنرانیهایی درباره ایدز و جلوگیری از بارداری برای این زنان و کمک به آنها برای دسترسی به خدمات عمومی بود. فعالیتهای ساسکیا در این پروژه او را به روانشناسی و جمعیتهای آسیبپذیر علاقمند ساخت. زمانی که ساسکیا هفده ساله بود، یکی از اعضای خانوادهاش ربوده شدند و او شاهد جریان فرساینده و طولانی مذاکره با ربایندگان بود. این تجربه به جای اینکه او را بترساند، به مباحث جرمشناسی علاقمند کرد و باعث شد وقتی در هجده سالگی مشکل مشابهی برای یکی از دوستانش پیش آمد به عنوان مذاکرهکننده برای حل مشکل بکوشد. در هفته اول مذاکرات، سرپرست تیم به منظور منصرف کردن ساسکیا دو سطل بزرگ پر از نوارهای ضبط شده مذاکرات به او داد و از او خواست تا آنها را پیاده کرده و تحلیل کند. اما حتی این موضوع نیز نتوانست او را از راهی که انتخاب کرده بود بازدارد. ساسکیا در دانشگاه حقوق خواند و در بیست و سه سالگی به یک شرکت حقوقی پیوست که در زمینه عدالت جنایی کار میکرد. اما پس از مدتی کار در زمینه حقوق جنایی ساسکیا متوجه شد که حقوق برای او کافی نیست. به همین دلیل او حقوق را رها کرد و شروع به تحصیل در زمینه روانشناسی جنایی نمود، پس از اتمام تحصیل در روانشناسی جنایی وی مجددا به دانشکده حقوق برگشت و تحصیلش در زمینه حقوق را نیز به پایان رساند.
در مکزیک، سیستم زندانها به اندازهای ناکارآمد است که در بین مردم زندان به «دانشگاه جنایت» مشهور است. در مکزیکو سیتی سالی ۱۳۰ کودک در زندان به دنیا میآیند که میتوانند تا شش سالگی در زندان نگه داشته شوند. یکی از کارهایی که سازمان ساسکیا در زندانها پیش برده فراهم آوردن فضایی امن درون زندانها برای این کودکان و آموزش مادران آنهاست. موسسه وی همچنین یک خانه نیمهراهی (خانههای که برای کمک به افراد برای بازگشت به جامعه پس از تجربه زندان تلاش میکنند) برای نوجوانانی که جرایم سنگین انجام دادهاند فراهم آورده و میکوشد به این نوجوانان کمک کند تا تحصیلاتشان را ادامه دهند و یاد بگیرند چگونه از بازگشت به چرخه جرم اجتناب کنند. همچنین به این نوجوانان آموزش داده میشود تا خود بتوانند نقش یک مربی را برای سایر نوجوانان آسیبپذیر مناطق فقیر و جرمخیز زندگیشان ایفا کنند.
علاوه بر اینها سازمان ساسکیا میکوشد تا شرایط و مشوقهایی را که افراد را به سمت جرم سوق میدهند بهتر بشناسد. برای مثال در کمیسیون ملی ضدآدمربایی، ساسکیا با مصاحبه با نزدیک به دو هزار و پانصد آدمربا تلاش کرده شناخت بهتری از ویژگیهای روانی آنان به دست آورده و برنامهای جهت پیشگیری از این جرم رو به افزایش طرحریزی کند. وی همچنین در مصاحبه با مادران زندانی تلاش میکند بفهمد چه مشوقهایی زنان زندانی را به سمت بچهدار شدن در زندان سوق میدهد و چگونه میتوان این روند را کاهش داد. مطالعات و بررسیهای وی او را به این نتیجه رسانده که برای کاهش آسیبهای وارده به کودکان و همینطور کاهش دادن انگیزه زنان زندانی به بچهدار شدن در زندان بهتر است قانون به شکلی تغییر کند که سن نگهداری کودکان در زندان کاهش یابد.
در خلال تمامی این فعالیتها ساسکیا میکوشد تا تصویری انسانیتر از مجرمین در جامعه ارائه دهد. او معتقد است مکزیکیها به اندازهای به جرم و جنایت عادت کردهاند که کمترین میزان همدلی را با مجرمین دارند. وی میکوشد در تمامی سطوح، از بهبود بخشیدن به جایگاه اجتماعی زندانبانان تا کار با یک کمپانی روابط عمومی جهانی برای آگاه کردن عموم از وضعیت زندانیان شرایط را برای اصلاح دید جامعه نسبت به مجرمین فراهم آورد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.