از دیدگاه سنتی و مردسالارانه، کنترل اقتصادی زنان امر مثبتی است. زنی که درآمد ندارد، زنی که کنترلی روی دارایی‌های خودش هم ندارد، خیلی خلاصه زنی که برای گذران زندگی نیازمند مردان است، زنی است قابل کنترل و گوش به فرمان.
اما هیچ کنترلی بدون هزینه نیست. تنها مسئول کسب درآمد و برآورده کردن نیازها و آرزوهای افراد خانواده، مرد خانواده می‌شود. مردی که همیشه باید قوی باشد، از پس همه مشکلات بربیاید، و همیشه برنده و موفق باشد.
شکستن این چرخه فقط زندگی را برای زنان بهتر نمی‌کند، مردان را هم از زیر بار این فشار رها می‌کند و اجازه می‌دهد همه در کنار هم، زندگی بهتر و برابرتری را تجربه کنیم. زندگی‌ای که همه در آن آزادتر و در برابر زندگی‌شان مسئول‌ترند.
از مردان هم دعوت می‌کنیم تا فعالانه مقابل خشونت علیه زنان بایستند.

*انواع دیگر خشونت علیه زنان هم همین طورند و می‌توان نشان داد که در واقع به انسانیت همه انسان‌ها آسیب می‌رسانند.

 

بدون فرهنگ و جامعه‌ای که خشونت اقتصادی و کلا انواع خشونت علیه زنان را تحمل و عادی‌سازی می‌کند، این خشونت‌ها نمی‌توانند عمر چندان درازی داشته باشند. چه کارهایی می‌توانند موجب ایجاد تغییر در فرهنگ و جامعه برای نپذیرفتن خشونت اقتصادی شوند؟

🔸از منظر کلان:
– قوانین وجود فرصت‌های برابر و عدم تبعیض در حیطه کار را برای همگان تضمین کنند. کار کردن حق اولیه همه انسان‌ها باشد.
– خدمات مراقبتی ارزان و مناسب در دسترس همگان باشد.
– محتوای آموزشی مدارس و دانشگاه‌ها مروج کلیشه‌های جنسیتی و تبعیض نباشد.
– خدمات مالی، حمل و نقل، و… برای استفاده همگان طراحی شده، مناسب و در دسترس باشند.
و…

🔸از نظر فردی چه می‌توانیم بکنیم؟
– کودکان‌مان را تا جای ممکن به دور از کلیشه‌های جنسیتی بزرگ کنیم. فیلم، داستان، انیمیشن‌های با محتوای کلیشه‌ای را در دسترس‌شان قرار ندهیم. رفتار و زندگی خودمان را هم از این کلیشه‌ها دور کنیم.
– کار خانگی را کار زنان، و کار دستمزدی را کار مردان ندانیم، و به این شکل هم به کودکان‌مان آموزش ندهیم.
– کار کردن و استقلال اقتصادی را برای همه ضروری بدانیم و از کار کردن همه اعضای خانواده به یک شکل حمایت و پشتیبانی کنیم.
– تا جای ممکن محیط کار و شرایط کاری را بدون تبعیض و امن کنیم (یادداشت قبلی مفصل در این باره نوشتیم).… ادامه مطلب

 

انواع خشونت و تبعیض در جامعه به هم تنیده‌اند. نامناسب بودن محیط کار، همین طور وجود انواع خشونت در محیط کار منجر می‌شوند خشونت اقتصادی علیه زنان در جامعه و خانواده هم قوی‌تر شود. چطور می‌توانیم محیط و شرایط کاری را امن و عادلانه‌تر کنیم؟

🔸از منظر کلان:
– قوانین حوزه کار باید ضامن عدالت باشند و تضمین کنند شرایط استخدام و کار، محیط کار، دستمزد و کلیه مسائل مربوط، همگی تنها به خود کار مرتبط باشند و هیچ گونه تبعیضی مبتنی بر جنسیت (یا عوامل دیگر مانند معلولیت، قومیت و…) وجود نداشته باشند.
– مرخصی بعد از زایمان بین پدر و مادر تقسیم شود.
– قوانینی مناسب برای مقابله با انواع آزار و خشونت در محیط کار وجود داشته باشند.
و…

🔸از نظر فردی چه می‌توانیم بکنیم؟
– بدانیم خشونت در محیط کار می‌تواند اقتصادی (مثل عدم پرداخت عادلانه)، روانی (مثل دست کم گرفتن)، فیزیکی و جنسی باشد.
– کارها را زنانه و مردانه نکنیم و از کار کردن زنان و مردان در مشاغل مختلف حمایت کنیم. فرصت‌های شغلی برابر در همه مشاغل در اختیار همه باشند. متمرکز نبودن زنان در مشاغل خاص نقش پررنگی در شکل گرفتن پرداخت برابر، امنیت در محیط کار و… دارد.
– در محیط کارمان، در هر سطحی که هستیم و در حد توان خود از عدالت کاری حمایت کنیم.… ادامه مطلب

شکلی از خشونت که موجب محرومیت مالی زن می‌شود، او را در تنگنا قرار می‌دهد یا استقلال اقتصادی را از او سلب می‌کند.

  • عدم تامین نیازهای مالی زن و خانواده باوجود داشتن توان مالی
  • جلوگیری از اشتغال و استقلال اقتصادی زن برای مطیع و تسلیم کردن او
  • آسیب زدن یا از بین بردن اموال زن، اموال مشترک یا چیزهایی که برای زن ارزشمندند
  • در اختیار گرفتن دارایی‌های زن به زور، مثل گرفتن حقوق زن، ارثیه زن، یا پس­انداز زن با انواع فشارهای آشکار یا پنهان
  • کلیشه­‌های جنسیتی درباره کارهای زنانه و مردانه مورد حمایت ‌بخش بزرگی از فرهنگ جامعه است
  • وجود تبعیض­‌های مبتنی بر جنسیت در آموزش و دسترسی به آموزش
  • وجود تبعیض‌های مبتنی بر جنسیت در استخدام، مشاغل و ارتقا شغلی
  • وجود تبعیض‌های مبتنی بر جنسیت در دستمزد
  • محدودیت در اشتغال رسمی و ناامنی شغلی در اشتغال غیررسمی

 

امروز ۲۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان است. ما از امروز تا ۱۰ دسامبر درباره انواع خشونت و راه‌های مقابله با آن‌ها صحبت خواهیم کرد. بیایید امروز جهانی بدون خشونت مبتنی بر جنسیت را تصور کنیم.

  • تصور کن از انواع خشونت مبتنی بر جنسیت نمی‌ترسیدی؛
  • تصور کن قوانین عادلانه از تو در برابر خشونت حمایت می‌کردند؛
  • تصور کن نگران ظاهر، قیافه و لباس‌هایت نبودی؛
  • تصور کن هرگز در خانه خودت احساس ترس نمی‌کردی؛
  • تصور کن فرصت‌های شغلی و دستمزد برابر در انتظار تو بود؛
  • تصور کن موقع بیرون رفتن نگران امنیت خودت در خیابان‌ها و وسایل نقلیه نبودی؛
  • تصور کن اگر این همه انرژی و زمان در تلاش برای مراقبت از خودت در برابر آزار، خشونت و تهاجم هدر نمی‌رفت..

تصور شما از چنین جهانی چطور است؟

اصطلاحی مشابه سبز شویی (greenwashing) است. وقتی شرکت‌ها برای بازاریابی و تبلیغات وانمود کنند مدافع حقوق زنان و پیشرو هستند، اما در عمل هیچ اقدام واقعی در جهت ایجاد برابری و تامین حقوق زنان انجام ندهند «فم واشینگ» انجام شده است. مثلا شرکت پریمارک از توانمندسازی و دفاع از زنان صحبت می‌کند اما حقوق پرداختی به زنان در زنجیره تولید این شرکت حتی در حد تامین زندگی نیست. شرکت REI هم از حقوق زنان در تبلیغاتش حرف می‌زند، اما هیچ کاری برای برابر شدن سهم زنان در مدیریت یا عادلانه کردن سیاست مرخصی‌هایش انجام نداده است.

مثال دیگر فیلم­‌هایی است که اعلام می‌کنند از هنرپیشه زن به جای مرد استقاده کرده‌اند، بدون این­‌که تغییر در ماهیت مردسالارانه تهیه فیلم و حتی خود فیلمنامه انجام شود.

 

پیشنهادات و نظریات مختلفی در این زمینه وجود دارد. ما خیلی مختصر درباره بعضی از آنها صحبت می‌کنیم.
– دادن دستمزد به زنان در ازای انجام کارهای خانگی از سوی دولت‌ها: به رسمیت شناخته شدن کار زنان و دریافت دستمزد برای آن می‌تواند از فرودستی اقتصادی آنها کم کند، قدرت تصمیم‌گیری آنها را بالا ببرد و حتی به زنان این امکان را بدهد که با برون سپاری بخشی از کار خانگی به ازای دستمزد وقت آزاد بیشتری کسب کنند و از آن برای کسب مهارت و تغییر موقعیت شغلی خودشان استفاده کنند.
– انجام جمعی کار خانگی: انجام دادن مشارکتی کارهای تکراری و وقت‌گیر و دائمی می‌تواند از فشار کارها کم کرده و وقت آزاد بیشتری در اختیار زنان قرار دهد. از طرف دیگر تشکیل جمع امکانات بیشتری هم در اختیار زنان قرار می‌دهد، مثلا امکان تشکیل تعاونی‌هایی که با هم اشتغال‌زایی کنند.
– ماشینی کردن کارهای خانگی: هر چه بیشتر سپردن کارهای خانه به دست ماشین‌ها می‌تواند ابزاری برای رهایی باشد.
– تقسیم کارهای خانگی به شکلی مساوی بین مردان و زنان: انجام این کار می‌تواند تعادل و برابری بیشتری بین زنان و مردان ایجاد کند و حداقل زمان برابری برای رشد و یادگیری در اختیار آنها قرار دهد.… ادامه مطلب

 

ادنا روث بیلر در ۱۹۴۶ با گذاشتن پارچه‌های دستبافت مهاجران پورتوریکویی در صندوق عقب ماشینش و فروش خانه به خانه آن‌ها، موسس سازمان “ده هزار روستا” و شروع شیوه جدیدی از تجارت شد که بعدها “تجارت عادلانه” نام گرفت.

من تنها یک زنم که تلاش می­‌کند به زن‌های دیگر کمک کند. “ادنا روث بیلر”

 

براساس گزارش سازمان ملل، به طور متوسط زنان ۱۰ سال و مردان ۴ سال از عمرشان را صرف کار خانگی می‌کنند، یعنی زنان ۲.۵ برابر مردان کار خانگی و مراقبتی بدون مزد انجام می‌دهند.
کار خانگی یک مشکل برای زنان است، چون:
– آن را وظیفه زنان می‌دانند
– تکراری و وقت‌گیر و دائمی است
– بدون مزد است
در حالی که کار خانگی یک کار بازتولیدی است. یعنی مجموعه کارهایی است که امکان زندگی روزمره و توان کار کردن نیروی کار را بازتولید می کند.
زنان مجبورند ساعت‌هایی از روزشان را به کارهایی اختصاص دهند که تمامی ندارند، تکراری هستند، خسته‌شان می‌کنند و به خاطرش مزدی دریافت نمی‌کنند اما مابه‌ازای مادی دارند. کار خانگی زنان تولیدکننده ارزشی اقتصادی است که نفی می‌شود. هر چقدر میزان ساعاتی که زنان به کار خانگی بدون مزد اختصاص می‌دهند بیشتر از مردان باشد امکان ایجاد نابرابری بین آنها بیشتر می‌شود. عدم دسترسی اولیه به امکانات زندگی و طبقه اجتماعی هم روی این نابرابری تاثیر می‌گذارد؛ مثلا زنانی که مجبورند ساعت‌ها زمان تنها برای تهیه آب وقت صرف کنند، نسبت به زنانی که دسترسی راحتی به آب سالم در خانه‌هایشان دارند، در شرایط نابرابرتری قرار می‌گیرند.