صنعت مد

 

فائزه درخشانی

هزار چهره، احتمالا بهترین عنوانی است که می‌شود به این صنعت داد. دلش می‌خواهد زنان و مردان زیبای اکثرا لاغر و بلندقد با لباس‌ها و آرایش‌های عجیب و غریب در نیویورک، پاریس، لندن و… نشانه‌اش باشند. دلش می‌خواهد فکر کنیم یک هنر است و نه چیزی بیشتر. اما نمی‌شود به این سادگی‌ها حرفش را باور کرد چون حالا چهره دیگرش را هم دیده‌ایم، کارگاه‌هایی با شرایط کاری به شدت نامناسب و کارگرانی که نه فقط دستمزد بسیار کمی می‌گیرند که در خطر دائمی آزار و مرگ هم قرار دارند. و باز این همه قضیه نیست، آثار چندجانبه‌ای که روی محیط‌زیست دارد، فراگیری و گستردگی‌اش و اثری که روی روان انسان دارد را هم باید در نظر بگیریم. صنعت مد با چهره‌های بسیارش و حضور دائمی‌اش در زندگی ما چیزی است فراتر از یک صنعت صرف یا هنر محض.

اگر مد فقط هنر بود، اگر ابزاری بود که با آن قرار بود خودمان را بیان کنیم و شخصیت‌مان را به نمایش بگذاریم، آن وقت دیگر نیازی به این تغییرات مدام نبود. این فریادهای بلند نیوکالکشن، هفته‌های مد پرسروصدا، تغییرات رنگ و مدل فصل به فصل، فشار روی تکراری نپوشیدن[۱]، چیزی بسیار فراتر از ابراز شخصیت و هنر است. ما با یک صنعت سر و کار داریم که جزئیات زندگی ما را هم کنترل می‌کند.

وقتی دستور می‌رسد همه باید لباس‌های فلان رنگ و مدل بپوشید، صدای فریادهای مخالفت‌مان تا آسمان هفتم می‌رسد و حق با ماست، چون هر انسانی باید در انتخاب‌هایش آزاد باشد. اما وقتی صحبت از مد است، داوطلبانه دنبال این می‌گردیم که توی این فصل چه چیزهایی ترند شده تا بپوشیم‌شان. بخشی از وقت‌مان را روی بررسی این می‌گذاریم که برای فلان مدل آرایش کردن باید چه چیزهایی بخریم و چکار کنیم. می‌گردیم دنبال اینکه چطور فلان لباس‌ها و رنگ‌ها را با هم ست کنیم مد روز است. در واقع حالا بدون اینکه حواسمان باشد، داریم طبق دستورالعمل‌هایی زندگی می‌کنیم که رسمی نیستند، اما در قالب لباس پوشیدن، آرایش و زندگی همان مدل‌های لاغر و قدبلند، عمومی شده‌اند. همه می‌دویم تا یکی مثل آنها شویم. صنعت مد به ما کمک نمی‌کند تا شخصیت خودمان را نمایش بدهیم، بلکه ما را به سمتی هل می‌دهد که همه شخصیت‌هایی شبیه به هم و یک جور داشته باشیم. اما تا بخواهد حواسمان جمع این چیزها شود و متوجهش شویم فصل جدیدی از مد رسیده. مدل‌ها جور دیگری لباس پوشیده‌اند و باید تغییر کنیم. کنترل در دنیای نو نه به مدل اورولی که به مدل هاکسلی[۲] اعمال می‌شود، نرم‌تر از آنکه متوجه شویم.

مد در کلیت خود نماد است، و بیش از هر چیزی نماد ثروت. وبلن معتقد است که ثروت در دنیای مصرف‌گرای ما خودش را از طریق مصرف متظاهرانه نشان می‌دهد.[۳] با مد پیش رفتن، اعلان عمومی این مسئله است که من آن قدر پولدارم که می‌توانم دائما در حال خرید کردن و تغییر باشم.

و دقیقا به همین دلیل است که وقتی شکلی از مد، ارزان‌تر به دست طبقات پایین‌تر می‌رسد، مد طبقات بالاتر و مرفه جامعه تغییر می‌کند. یا برندهایی که فقط به دنبال فروش به دهک‌های بالای درآمدی در جامعه‌اند حاضرند محصولات فروش نرفته خودشان را از بین ببرند ولی ارزان‌تر نفروشند. مد به شکل ظریفی همه را به دنبال خودش می‌کشد، و در عین حال حواسش هست که تفاوت ثروت بین ما را، حتی در نگاه اول هم، از بین نبرد[۴].

مد، جنسیت را ابزار خود می‌کند. با وجود تمام سرمایه‌گذاری‌های انجام شده و رشد سریع‌تر بخش پوشاک مردانه در چند سال اخیر، همچنان در سال ۲۰۱۶ پوشاک مردانه تنها ۲۷ درصد کل فروش پوشاک را در اختیار داشت.[۵] در بخش‌های دیگر مثل لوازم آرایشی هم با چنین نسبتی روبروییم، مردان به طور میانگین از ۸ وسیله مراقبتی و آرایشی، و زنان از ۲۱ وسیله استفاده می‌کنند.[۶] در نتیجه کاملا طبیعی است که زنان زمان و پول بیشتری را صرف مد در جنبه‌های مختلف آن بکنند. در این یادداشت کوتاه فرصت بررسی دقیق‌تر این پیچیدگی را نداریم. اما مثلا شده تا به حال به این فکر کنید، که چرا مد زنان شامل لباس و کفش‌هایی است که راحت نیستند، و تا حد زیادی جلوی آزادی تحرک‌شان را می‌گیرند؟

آن‌ جایی که نمی‌بینیم

درباره بخش ناپیدای صنعت مد هم این روزها بیشتر صحبت می‌شود. مدافعان حقوق کارگران درباره شرایط نامساعد کارگاه‌ها، و ناایمنی‌شان صحبت می‌کنند. مساله کار اجباری، کار کودک، آزار در محیط کار، و دستمزد بسیار اندک و غیرعادلانه جزء جدایی‌ناپذیری از این صنعت شده‌اند. هر چند وقت یک بار کوس رسوایی یکی از برندهای بزرگ به صدا درمی‌آید که کارگرانش در چه وضعیت اسفناکی مشغول به کارند. جالب اینجاست که قیمت محصولات تمام این برندها هر سال بیشتر شده‌اند و این کمپانی‌ها هر سال از رشد حرف زده‌اند، اما نتیجه رشد هیچ وقت شامل حال کارگرانی که سختی کار بر دوش آنها بوده، نشده است.

و این همه ماجرا نیست. صنعت مد بعد از صنعت نفت، آلوده‌کننده‌ترین صنعت دنیاست. میزان گازهای گلخانه‌ای تولیدی آن، از مجموع صنایع کشتیرانی و هواپیمایی جهان بیشتر است. میزان آبی که برای تولید لباس مصرف می‌شود هم بسیار زیاد است، مثلا برای تولید یک تی‌شرت و یک شلوار جین حدود ۲۰ هزار لیتر آب مصرف می‌شود. بیش از ۸ هزار ماده شیمیایی مضر در صنعت مد مورد استفاده قرار می‌گیرند. و با توجه به میزان سرعت تغییر در این صنعت، حجم دورریز طی تولید، و حجم زباله‌ای که تولید می‌کند، بخش بزرگی از این سموم وارد خاک و آب مصرفی ما می‌شوند.[۷]

هر فرهنگ و تمدنی در هر گوشه این دنیا، طرح و رنگ‌هایی داشته که به نظرش زیبا بوده‌اند. لباس‌هایی داشته که برایش معنا داشته‌اند. اما در سایه صنعت مد لباس و ظاهر همه ما شبیه به هم شده است. دیگر کمتر اثری از آنچه بومی و محلی است در زندگی‌های ما یافت می‌شود. منظور این نیست که در گذشته منجمد شویم و دقیقا همان طور لباس بپوشیم. اما الهام از آنچه بوده، برای خلق چیزی جدید، می‌تواند در عین پاسخ دادن به نیازهای زندگی مدرن و امروزی ما، حلقه اتصال‌مان با گذشته را نیز حفظ کند. گذشته‌ای که آن را نه برای افتخار کردن یا مذمت، که برای شناختن خودمان و برای ساختن هویت منحصر به فردمان لازم داریم. و البته منحصر به فرد بودن چیزی است که با مد و تقلید چندان سازگار نیست.

همه این موارد در یک نکته مشترک هستند و آن ارزشمندی مصرف است و یا به عبارت بهتر و دقیق‌تر ایجاد احساس ارزشمندی در ما به واسطه مصرف. اینجا به جای «فکر می‌کنم، پس هستم» دکارت می‌توان گفت «مصرف می‌کنم، پس هستم». نتیجه چنین نگاهی به خودمان و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم چیزی جز نابودی نیست. باید بازی و زمینش را عوض کنیم. جنبش‌هایی همچون پوشاک عادلانه[۸] برای گسترش دادن اصول تجارت عادلانه در عرصه تولید پوشاک یا فشن روولشن، همگی به دنبال این تغییر جهت در عرصه تولید و مصرفند. اما بیشتر از همه به خاطر خودمان باید این بازی را بهم بزنیم. به خاطر اینکه در درون خودمان و با آنچه که می‌کنیم احساس ارزش کنیم نه با مصرف کردن و داشته‌هایمان[۹].

 

نسخه کامل شماره پنجم فصل‌نامه دستادست با موضوع مد را از اینجا دانلود کنید

 

[۱] آن قدر که وقتی یک نفر مثل کیت بلانشت در جشنواره کن یک لباس تکراری پوشید تبدیل به تیتر خبری شد!

[۲] جرج اورول در رمان ۱۹۸۴ کنترل آمرانه جهان و آلدوس هاکسی در رمان دنیای قشنگ نو، کنترل جهان به کمک رسانه و… را به تصویر می‌کشند.

[۳] کاریگن، پیتر. ۱۳۹۶. درآمدی بر جامعه‌شناسی مصرف. ترجمه شایسته مدنی لواسانی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.

[۴] البته در کشوری در حال توسعه، همچون کشور ما، مد نمادی از مدرن شدن نیز هست. البته مدرن شدن بیشتر از جنبه ظاهری.

[۵] https://www.business-reporter.co.uk/2017/06/09/mens-clothing-market-growing-twice-fast-womens-figures-show/#gsc.tab=0

[۶] https://www.eshopworld.com/blog/menswear-statistics

[۷]  https://www.eghtesadonline.com/n/1eJ1

[۸] در اولین شماره فصل‌نامه دستادست یادداشت مفصل و کاملی درباره اصول این جنبش نوشته‌ایم:

http://bit.ly/32ezFUi

[۹] همزمان با مراحل نهایی آماده شدن فصل‌نامه تابستان، متوجه شدیم بنیاد آکسفام کمپینی برای ترویج خرید لباس‌های دست دو شروع کرده است. این کمپین را می‌توانید در شبکه‌های اجتماعی آکسفام بریتانیا دنبال کنید.

https://instagram.com/oxfamgb

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.