چرا پروژههای توانمندسازی اقتصادی شکست میخورند؟
بیایید تصور کنیم که زهرا در یکی از صدها روستای یک گوشه این کشور زندگی میکند. یک نهاد دولتی یا مردمی وارد روستایشان میشود و زنان و مردان روستا را تشویق میکند که کسب و کاری راه بیاندازند. آنها درباره آینده روشن و کسب درآمد حرفهای قشنگی میزنند. بعضیها به این حرفها اعتماد نمیکنند، اما دل بعضی هم میلرزد، آینده بهتری را که برایشان تعریف شده دوست دارند، مثل زهرا. دست به کار میشوند و با همراهی چند نفر دیگر از روستا اعلام میکنند که میخواهند یک کارگاه خیاطی راه بیاندازند. آن نهاد دولتی یا مردمی، برای تجهیز کارگاه کمکشان میکنند، یک معلم خیاطی هم برایشان کلاس برگزار میکند. بالاخره بعد از تلاش و دوندگی زیاد کارگاه شروع به کار میکند.
دینگ! همین جا بایستید! فکر میکنید احتمال موفقیت این کارگاه چقدر است؟ متاسفانه براساس تجربههای انجام شده در کشور ما زیاد نیست. سوال اساسی این است، چرا؟
چرخههای ناقص
پاسخ اینجاست، چرخههای ناقص در قدرتمند کردن شکست میخورند. پست قبلی ما را یک بار دیگر مرور کنید. اگر ما فقط بر روی یک بخش از چرخه تمرکز کنیم، خبری از موفقیت در تکمیل چرخه نخواهد بود.
تامین منابع مادی انجام یک کار مطمئنا مهم است. اما در کنار این منابع مادی زهرا و همکارانش به مهارتهای انسانی بیشتری نیاز دارند. آنها باید دسترسی به بازار فروش پیدا کنند، مشتریانشان را دقیق بشناسند و بدانند که برای این مشتریان چه چیزهایی باید تولید کنند. آنها باید با ابزار و تکنولوژیهای جدید آشنا شوند، درباره اصول شکل دادن به کسب و کار یاد بگیرند. آنها باید منابع اجتماعی هم داشته باشند. یعنی شبکه و زنجیرهای که بتواند برای فروش، شناخت و… کمکشان کند. به ویژه با توجه به اینکه اکثر زنان روستانشین یکی از بزرگترین مشکلاتشان عدم دسترسی به بازار است.
و باز هم کافی نیست اگر برنامهریز و تصمیمگیرنده اصلی خود این تولیدکنندگان نباشند. خودشان باید تصمیم بگیرند، هدفگذاری کنند، شکست بخورند و پیروز شوند، درس بگیرند و تجربه بیاندوزند. بدون عاملیت واقعی این تولیدکنندگان خبری از قدرتمند شدن نخواهد بود. عاملیت زمانی که گروههای مداخلهگر خود را در موقعیت بالاتر قرار دهند ممکن نیست. بدون داشتن منابع انسانی و اجتماعی و مالی ممکن نیست. و همین طور بدون دستیابی به موفقیت ادامه پیدا نمیکند. گرچه شکست همواره جزئی از ماجرای کسب و کار است. اما بدون داشتن موفقیت در کنار شکست نمیتوان چرخه را کامل کرد. و رسیدن به موفقیت تنها در صورتی ممکن و قابل تکرار است که قسمتهای قبلی به درستی طی شده باشند. در این صورت است که این چرخه دائم در حال بازتولید خود به شکلی قویتر خواهد بود.
این اصول برای تمام جنبههای قدرتمند شدن و توانمندسازی صادقند، ما اینجا فقط درباره بخش اقتصادی در شاخهای خاص صحبت کردیم. امیدوارم نهادهای دولتی و مردمی، هروقت و هرکجا که بخواهند پروژه جدیدی تعریف کنند به رعایت کامل تمام این جنبهها توجه کنند تا به جای امید و موفقیت و قدرت، ناامیدی و دلسردی خلق نکنند.
زهرای داستان ما و همکارانش میتوانند زنان موفقی شوند، وضعیت زندگی خودشان، و محیط روستا را بهتر کنند و… یا اینکه شکست بخورند، طعنه این و آن را بشنوند و با اعتماد بنفسی آسیبدیدهتر از قبل به گوشه خانه برگردند. انتخاب با شماست.
کارگاهی برای تکمیل چرخه در حیطه محصولات دستساز
ما در مجموعه دستادست در طی سالیان کارمان با دقت از همکارانمان و با همکارانمان درباره این چرخه در حیطه تولید محصولات دستساز آموختهایم. میدانیم نقاط ضعف معمول مهارتی تولیدکنندگان این عرصه در چه نقاطی قرار دارند. بر مبنای این داشتهها و دانستهها کارگاهی ویژه تولیدکنندگان محصولات دستساز در سطوح مختلف طراحی کردهایم. و برای اولین بار کاملترین حالت این کارگاه را طی سه روز برای نمایندگان هفت صندوق تعاونی تشکیل شده در روستاهای آذربایجان شرقی و غربی با همکاری و پشتیبانی سازمان طرح تالابهای ایران برگزار خواهیم کرد.
بیشتر خواهیم نوشت.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.