مصاحبه از لیلا زمانی
در اولین شماره فصلنامه دستادست رفتیم سراغ گروه گوجینو از کرمان. این گروه زنان با هدف بهبود وضعیت معیشت در کنار احیا و مرمت قناتها تشکیل شد، و حدود ۴ سال است که فعالیت میکند. برای تهیه گزارش با خانم فریبا رادی گفتگو کردیم، یکی از اعضای قدیمی گوجینو که حالا خودش تسهیلگر چند گروه دیگر در آن حوالی است.
دستادست: برای شروع صحبتها لطفا گوجینو را هر طور که دوست دارید معرفی کنید.
گوجینو: تشکل گوجینو از سال ۹۳ با ۶ نفر عضو شروع به کار کرد. ما تقریبا یک سال و نیم با همدیگر کار کردیم، تا توانستیم گروهمان را جمع و جور کنیم. همین ۶ نفر شروع به تولید صنایع دستیمان کردیم. اول برای گروهمان هدف قرار دادیم. هدفهایمان احیا و مرمت قناتها، کمتر کار کردن با واسطهها یا حذف واسطهها و حفظ ارزش و جایگاه زن بود. برای رسیدن به این اهداف تصمیم گرفتیم که گروه شویم و داشتهمحور کار کردیم. در کنار اینکه میخواستیم صنایع دستیمان را احیا کنیم ویدئوی مشارکتی هم تولید کردیم. یکی از داشتههای ما پتهدوزی و حصیربافی است. حصیربافی را خودمان نمیتوانستیم انجام بدهیم اما مادرهایمان و مادربزرگهایمان میتوانستند انجام دهند. خودمان آمدیم یک صندوق برای گروه تشکیل دادیم، برای خودمان حق عضویت نفری ۲۰ تومان گذاشتیم. یعنی ۶ نفر ۱۲۰ تومان پول جمع کردند که شد سرمایه صندوق. کمکی هم از طرف یک سازمان مردمنهاد شد که مقدارش یادم نیست دقیقا چقدر بود، اما زیاد نبود. بعد با پولی که جمع شد شروع کردیم به کار کردن، مواد اولیه خریداری کردیم: شال پته، نخ پته و همین طور هزینههای طراحی و رفت و آمد را فراهم کردیم و شروع کردیم به کار کردن. اولین فروشمان یک جای توریستی بود. جای تمیزی نبود، خودمان تمیز و مرتبش کردیم. اولین فروشهایمان را در اقامتگاهها و کاروانسراها در روستا داشتیم که توریستها میآمدند برای بازدید. ما تقریبا یک سال و نیم کار کردیم و هیچ سودی هم برداشت نکردیم تا توانستیم چرخ خیاطی، اتو و آن چه که لازمه کارمان است را فراهم کنیم. در این بین ویدئوهای مشارکتی از سختیهای کارمان، روند و شیوه اجرای کار تولید کردیم.
میخواستیم به گروهمان هویت بدهیم و اسم انتخاب کنیم. اسم گروهمان را گذاشتیم گوجینو، یک نوع بافت حصیری است که مختص منطقه خودمان و روستایمان است. اصلیترین بافت حصیری را بهش میگویند گوجینو. بعد از یک سال و نیم کار کردن، سود اولین فروشمان ۸۰۰ هزار تومان شد. اوایل بچهها میگفتند که ما نمیتوانیم خودمان بفروشیم، فکر میکردیم که یک دلالی باید باشد، واسطهای که بیاید اینها را از ما بخرد. ولی ما آمدیم گروه شدیم، صندوق زدیم، حق عضویت دادیم، بعد شروع کردیم به کار کردن. یک جای توریستی را انتخاب کردیم که محصولمان را عرضه کردیم و فروختیم، آن هم با اولین فروشمان ۸۰۰ هزارتومان سود داشتیم.
ویدئوی مشارکتی که ساختیم را در یک مکان عمومی به نمایش گذاشتیم تا مردم ببینند که ما داریم چه کار میکنیم. خانمها دیدند ما داریم چه کار میکنیم، و بعد از پخش فیلم هدفهای ما را دنبال کردند، مردها فهمیدند که ما داریم چه کاری انجام میدهیم. همان مردهایی که شاید با کار ما مخالف بودند، زنها و خواهرهای خودشان را تشویق کردند که به جمع ما اضافه بشوند. بعد از پخش فیلم این ۶ نفر ، ۱۲ نفر بعد ۱۸ نفر بعد ۲۲ نفر شدند. حول و حوش دو تا سه سال کار کردیم، و همین جور به جمع ما اضافهتر شد، محصولاتمان بیشتر و با کیفیتتر شد. بعد دنبال یک جا برای فروش بودیم که در اقامتگاهها، به ما یک اتاق دادند.
با فعالیت گروه ما، ارگانها و نهادهای دیگر وقتی فهمیدند که ما برای احیا و مرمت قناتها کار میکنیم. یک تلنگری خورد بهشان و به دو تا روستا بودجه برای قناتهایشان دادند.
از فروش محصولاتمان، از صد در صد فروش، ۱۵ درصد برای احیا و مرمت قناتها کنار میگذاریم، از مابقی هزینه مواد اولیه کم میشود و در حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد میرود به جیب دوزنده. پس از شروع به کار گوجینو، الان چند تا روستای دیگر هم به جمع روستای ما اضافه شدهاند. روستاهایی که الان داریم کار میکنیم روستای زیارتگاه، ملکآباد است و سه محل در حاشیه شهر، اهالی روستاهایی که به دلیل مشکلات قناتها مجبور شدهاند در حاشیه شهر زندگی کنند. آنها هم حالا گروه شدهاند و فعالیت میکنند که تسهیلگرشان من هستم با اسما شایگان از گوجینو.
دستادست: اگر گوجینو را هسته مرکزی در نظر بگیریم، در کنارش چه گروههایی فعالیت میکنند؟
گوجینو: گروه روستای زیارتگاه، گروه روستای ملکآباد، گروه روستای دهده، حاشیه شهر کرمان، گروه دوچ و یک گروه دیگر که در حال تشکیل و در مرحله تشکیل صندوق است.
دستادست: درباره گروه دوچ برایمان توضیح می دهید.
گوجینو: یک گروه هستند که در حاشیه شهر زندگی میکنند. دوک نوعی دوخت اصیل سوزندوزی سیستانی است. این اسم را بچهها خودشان انتخاب کردند. تقریبا یک سال است که گروه شدهاند و کار میکنند. گروه ما هم حدود ۵ سال و خردهای است که خودش کار میکند. یعنی ۷۰ تا ۸۰ درصد بچه ها با واسطهها کار نمیکنند. خودشان برای خودشان کار میکنند. عرضه مستقیم میکنند و سود اصلی هم به جیب خودشان میرود و به قناتهایشان هم کمک میشود.
الان از این ۱۵ درصدی که برای قناتها کنار گذاشته شده یک بالابر برقی خریداری شده. چون این منطقه گرمای طاقتفرسایی دارد مردمش نمیتوانند زیاد کار کنند، باید با چرخ دستی کار کنند که خیلی سخت است. این جوری تصمیم گرفتیم با خود مردها، خود سهم آب دارها یک بالابر برقی بگیریم. که هم به حفظ و احیای قنات کمک شود و هم زودتر لایهروبی شود. این طوری کارها سریعتر و آسانتر انجام میشود.
دستادست: یک چیزی که الان برای من سوال شد، شما هنوز از قنات ها استفاده میکنید؟
گوجینو: در حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد آدمهای روستا سهم آب برای قنات دارند. حفظ و احیای قناتها یکی از هدفهایی بود که انتخاب کردیم و این میراثی است که میتواند به نسل بعدی منتقل شود. ما با تولید صنایع دستی خودمان فروش داریم، هم سود اصلی به جیب خودمان میرود و هم در این هدف خیلی خوب شریکیم. هدفی که مثل یک ثواب میماند، هم ثوابش به خود آدم میرسد و هم میتواند به نسل بعدی منتقل شود.
دستادست: در هفته گذشته چه محصولاتی را دوختید یا تولید کردید؟
گوجینو: توی این هفته بچهها زیورآلات، رومیزی بته جقه، رومیزی با طرح بیضی دوختهاند. هر چیزی که طراح، طراحی میکند را تسهیلگرهای جامعه در جلسهها بین بچهها پخش میکنند و بچهها براساس این طرحها محصولات مختلف را تولید میکنند.
دستادست: هر محصول شما را، مثلا رومیزی، چند نفر آماده میکند و میدوزد؟
گوجینو: ببینید مهمترین اصل گروه ما که باعث شده دوام بیاورد همبستگی بین اعضا بوده. یعنی منی که قرار بوده پته بدوزم خطدوزیاش را یاد نداشتم، آن یکی دوستم که در گروه هست میگوید باشد فریبا، من خطدوزی برایت انجام میدهم تو بقیهاش را ادامه بده، یا برعکس اگر کاری را من میدانستم به او میگویم.
یعنی همدل و دوست هستند و به همدیگر یاد میدهند. من اولین کسی بودم که زیورآلات تولید کردم. الان در کنار من ده تا پانزده نفر از بچهها هستند که زیورآلات تولید میکنند. یعنی نبوده که اگر من داشتهای دارم برای خودم باشد، نه. اگر من داشتهای دارم، دوست دارم که در کنار من ده نفر دیگر هم قوی و توانمند شوند در این حیطه، و شروع کنند به کار کردن.
دستادست: شما مواد اولیه را از کرمان تهیه میکنید؟ به چه شکل؟ مثلا اعضای گروه خودشان مواد را تهیه میکنند؟
گوجینو: در گروه ما یک نفر مسئول صندوق، یک نفر حسابدار، یک نفر مسئول خرید، یک نفر بازرس، یک نفر مسئول ارتباطات با افراد و گروههای مختلف است و همینطور هیات مدیره دارد. چند مدت پیش مردهای روستای دهده آمدند در دفتر اسناد رسمی تسهیلگرشان را به عنوان نماینده گروه انتخاب کردند که برود بودجه برای قناتشان بگیرد. یعنی الان بچهها این قدر معتمد جامعه شدند.
دستادست: تقسیم کارها در گروه چطور است؟ کار دوزندگی از کارهایی مثل خرید و اینها جداست؟
گوجینو: مثلا من قبلا مسئول خرید بودم و الان هم هستم. چون رفت و آمدم به کرمان و جاهای دیگر بیشتر از بقیه بچههاست. شال پته را خریداری میکردیم و میدادیم به طراح، طراح بعد از کامل شدن طراحی میرساند به دست ما، ما هم تقسیم میکردیم بین کل بچهها، بچهها براساس تواناییای که داشتند طرحشان را انتخاب میکردند. بعد مثلا برای این که برای خود بچهها رویت شود که چقدر از روز را مفید کار میکنند، در یک جلسه ماتریس ۲۴ ساعته را اجرا کردیم. این یکی از تکنیکهای تسهیلگری است.
دستادست: از جلسههایی که با گروههای دیگر میگذارید خاطره یا اتفاق جالبی بوده به یادتان مانده باشد؟
گوجینو: خانمها میگویند که این گروه باعث شد خیلی همبستگی بین همدیگر پیدا کنیم. وقتی در حاشیه شهر کرمان کار میکردیم هدفی که داشتیم جانیفتاده بود برای بعضیها. کار برایشان سَرسَرکی بود، شاید فقط برایشان از نظر اقتصادی مهم بود. اما بعد از یک مدت بچهها گفتند این گروه باعث شد که ما همدیگر را بیشتر بشناسیم. نظری که راجع به طرف مقابل داشتیم عوض شده. همدیگر را بیشتر شناختیم و همبستگیمان بیشتر شد. یا الان میگویند که چه خوب که ما هدف احیای قناتها را برای خودمان قرار دادیم. این باعث میشود که اگر دبی آب بیشتر شود ما برگردیم به روستا. یعنی خیلی هدفها برایشان جا افتاده شده و از این بابت خوشحال هستند. یا مثلا همان ارزش و جایگاه زن، خیلی الان بالاتر رفته. قبلا زنها و دخترها حق تصمیم گرفتن برای خودشان نداشتند ولی الان حق تصمیمگیری دارند. این مهمترین چیزی است که بچه ها بدست آوردند و ما به دست آوردیم. یک اتفاق دیگری که افتاد این است که محصولی که بچهها تولید میکنند با اسم مادر خورده می شود. یعنی الان ارزش و جایگاه مادر رفته بالاتر، قبلا اگر من را به نام پدرم صدا میزدند الان من را به نام مادرم صدا میکنند.
دستادست: این ایده را چه کسی داد؟ ایدهاش از کجا آمد؟
گوجینو: بعضی اتفاقها خودشان افتادند و باید میافتادند. یک اتفاق خوبی که افتاد حمام تاریخی روستا جای متروکی بود. یک وقتی آقایی آمد به منطقه و میخواستند که کویر را ثبت یونسکوکنند، ما گروهمان را برایشان توضیح دادیم و خواستیم که این حمام را برای ما مرمت کنند. مردهای آن جامعه گفتند که چون این حمام در مسیر قنات هست مرمت نشود. اما یک سری مرد هم در کنار ما بلند شدند و از ما حمایت کردند. یک استشهاد محلی نوشتند و از همه سهم آب دارها امضا گرفتند. الان حمام تاریخی احیا شده، برق کشی شده و چند مدت دیگر پردهها نصب میشوند و الان برای ما شده است. مردها فکر میکردند که مسیر آب بسته میشود. اما مسیر آب بسته نشد و اتفاقا تازه و نو شد و نامگذاری شد.
اتفاق خیلی خوب دیگری که افتاد این بود که آدمهایی مثل من، اسما شایگان، سمیه ابراهیمیفرد، زهرا مهدیآبادی، معصومه مهدیآبادی، نجمه شایگان، مینا مهدیآبادی، ما کسانی بودیم که از دل جامعه بلند شدیم، رفتیم به روستاهای دیگر مثل خودمان و شروع کردیم به کار کردن و الان نزدیک به صد نفر خانم هستند که دارند با ما کار میکنند. صنایع دستیشان را احیا کردند، واسطهها را تقریبا حذف کردند. برای احیا و مرمت قناتها تلاش میکنند. به دو روستا برای احیای قناتها کمک شده، بالابر برقی گرفته شده، بعد چهار تا جای فروش همیشگی و دایمی به دست آوردیم. به علاوه اینکه نمایشگاهها را میرویم با اقامتگاهها و بومگردیها همکاری میکنیم و حمایت مردها را هم بدست آوردیم.
منی که کم حق داشتم به خانه همسایهام بروم ولی الان بلند میشوم می روم تهران مثلا نمایشگاه شرکت میکنم، بلند میشوم میروم تو یک روستای دیگری تسهیلگری انجام میدهم، بلند میشوم میروم توی حاشیه شهرها کار میکنم، با توریستها صحبت میکنم، به گروهمان توضیح میدهم، منی که قبلا خجالتی بودم الان با ۴ تا توریست حرف میزنم. مادرها الان بچههایشان را تشویق میکنند که زبان خارجه یاد بگیرند، بچه ها را از روستا میبرند به شهر تا زبان خارجه یاد بگیرند، این خیلی اتفاق خوب و بزرگی است. اینها همه در قالب تشکلی اتفاق افتاده، یعنی من همه اینها را مدیون تشکل خودمان میدانم.
دستادست: در روستای شفیعآباد (روستای اول شروع گوجینو) چند نفر زن زندگی میکنند؟ جمعیت کل زنان روستا چقدر است؟
گوجینو: این را نمیدانم باید بپرسم اما میدانم که در هر خانواده بین دو تا سه نفر زن با گوجینو همکاری میکند.
دستادست: چطور با دستادست آشنا شدید؟
گوجینو: دستادست را به ما معرفی کردند، من و بچهها از این بابت خیلی خوشحالیم، چون تابستانها این جا توریست نمیآید و یک جایی که میتوانیم محصولاتمان را در تابستان بفروشیم دستادست است. سفارشها هم در تابستان از طریق دستادست به ما داده میشود. یعنی نمایشگاه خیلی کم است. در این تابستان نمایشگاه نرفتیم، سفارشاتی که داشتیم در قالب دستادست فروختیم.
نینا امینزاده با دستادست آشنا شد. یعنی اینها همدیگر را پیدا کردند و بعد با ما ارتباط گرفتند که نتیجهاش همکاری گوجینو با دستادست بود.
دستادست: چه تفاوتی بین فروش از طریق دستادست با بقیه روشهای فروش گوجینو است؟ اصلا فرقی هم دارد؟
گوجینو: تنها تفاوت این است که در دستادست تمام مدت سال میتوانیم بفروشیم اما این جا که ما هستیم فروش فصلی است، از شهریور شروع میشود تا اردیبهشت. دستادست پتانسیل این را دارد که در ۱۲ ماه سال هر ماه فروش داشته باشیم. حالا هر چند تا که شد. همین طور دستادست شرایط سفارش را هم برای ما ایجاد میکند. قسمت تبلیغات دستادست خیلی عالی است. ما را معرفی میکند، از محصولات ما عکس میگذارد با یک سری آدمهایی که همیشه سفارشاتشان را اینترنتی انجام میدهند ارتباط برقرار میکند. این طوری محصول ما در اینترنت قرار میگیرد و افراد مختلف میبینند و خریداری میکنند.
دستادست: انتظارات شما از دستادست چیست؟ فکر میکنید چه اتفاقهایی برای بهتر شدن همکاری بین گوجینو و دستادست لازم است؟ بدون تعارف بگویید.
گوجینو: چیزی که الان به ذهنم آمد را میگویم. مثلا اگر روزی من یک گالری بزنم. وقتی که میخواهم کار را معرفی کنم، کار را زنده انجام میدهم. یعنی فکر میکنم اگر یک فیلم ۵ دقیقهای از بچهها آنجا باشد که بازدیدکنندگان ببینند چطوری اینها محصولات را تولید میکنند، فکر می کنم این جوری فروش بهتر شود.
مورد بعدی اینکه اهداف هر گروهی خوب است برای کسی که میآید سر میزند هم، شفاف باشد. من دیدم که دستادست پای محصولات ما، هدف گروه که احیا و مرمت قناتهاست را می نویسد، این خیلی خوب است. یک وقتی توریست به ما سر میزند اما قصد خرید ندارد وقتی که درباره اهداف گروه توضیح میدهیم، میگوید چون اهدافتان خیلی ارزشمند است میخواهم که در این هدف شریک باشم و این شریک بودنشان با خریداری کردن از محصولات انجام میشود. این تحربهای بود که من دوست داشتم به شما بگویم هم برای گروه ما و هم گروههایی که شما با آنها کار میکنید.
دستادست: عالی، هر دو پیشنهاد خیلی خوب بود، ممنونم. دستادست در زمینههای به جز فروش چه همکاریهایی با شما دارد؟
گوجینو: اگر عیب و نقصی در کارها باشد به ما میگویند. نظر مشتریها را به ما منتقل میکنند مثلا یک بار ساعتی درست کرده بودیم که شمارههایش انگلیسی بود و مشتری گفته بود که اگر اینها فارسی بودند میخریدم. خب این برای ما خیلی مفید بود، دفعه بعد فارسی درست کردیم. در سایزبندیها و رنگبندی به ما مشورت میدهند یا فایلهای آموزشی درباره طراحی محصول برای ما فرستادند که برای ما کمک بود.
دستادست: در فرآیند کارهایی که تعریف کردید چه مشکلاتی برای شخص خودتان و یا گروهها وجود داشته یا دارد؟
گوجینو: موانع شاید اوایل زیاد بود، هنوز جایگاه و ارزش ما زنان حفظ نشده بود. اوایل نمیتوانستیم بیرون روستا برویم. خب کم کم توانستیم برویم بیرون و داد خودمان را بزنیم. داد قناتها و مردم را بزنیم. خب ما اول صندوق تشکیل دادیم، حق عضویت دادیم، ویدئو مشارکتی را برای حفظ جایگاه زنها ساختیم. میدانستیم که مطمئنا با ما برخورد منفی هم میشود. اما اهداف ما اهداف درستی بود، آمدیم کنار هدفهایمان تا جایگاهمان را حفظ کنیم.
دستادست: اهدافتان را چه طور انتخاب کردید؟
گوجینو: از دغدغههایمان، با بارش افکار، این قدر فکر کردیم و فکر کردیم، که توانستیم بهترین هدف را انتخاب کنیم. چیزی را برای تلاش انتخاب کردیم که هم برای الان ما خوب باشد و هم برای نسلهای آینده. چون ما در روستا هستیم و همه ما سهم آب داریم و زندگی ما به قنات بستگی دارد مهمترین هدفمان میتوانست حفظ و احیای قنات ها باشد.
دستادست: قناتها چقدر در زندگی مردم روستاها مهم هستند؟
گوجینو: خیلی مهم هستند، اگر به قناتها رسیدگی نشود ما میگوییم آب پشت کار میماند. سالانه باید قناتها لایهروبی شوند و این کار هزینهبردار است که مقنی بیاید و کار کند. باید یک وسایلی فراهم شود تا روند کار بهتر شود و آسانتر کار انجام شود.
دستادست: چه مسالهای باعث میشود که قناتها خشک شوند؟
گوجینو: در منطقه تکاب بیشتر شغل مردم کشاورزی است. قبلا به آن اندازهای که باید قناتها لایهروبی نمیشد. وقتی که ما آمدیم روی این موضوع کار کردیم مردم حساستر شدند. الان دارند پی میبرند که آب قنات هدر نرود و این که چه محصولی بکاریم که زیاد آب نخواهد و به چه شیوهای آبیاری شود که آب هدر نرود و چه فصلهایی لایهروبی شود و چطوری قنات نگهداری شود. الان خانمها و آقایان در کنار هم یاد میگیرند. الان داریم بذرهای بومی که فراموش شده بودند را احیا میکنیم. این هم در قالب تشکل ما انجام میشود که چه بذرهایی بکاریم که آب کمتر بخواهد و فروش بهتر داشته باشد تا اینکه محصولی بکاریم که آب هدر برود و در آخر فروشی هم نداشته باشد که هم زحمت و هم آب مصرف شده به هدر بروند. الان مردم دارند خودیاری کار میکنند. یعنی مثلا پدر من کشاورز است سالانه مبلغی را برای نگهداری قنات باید کنار بگذارد برای این که قنات حفظ شود.
دستادست: سیستم آبدهی به زمین کشاورزی و خانهها در روستای شما به چه شکلی است؟
گوجینو: برای کشاورزی آب قنات و برای مصارف خانگی از آب لولهکشی استفاده میکنیم.
دستادست: چه محصولاتی را میکارید ؟
گوجینو: سیر، سبزیجات، خرما، بذر کتان، گل خشت، کنجد، سدر، حنا، انگبین. نا گفته نماند که ما در کنار کار صنایع دستی روی بحث مواد غذایی هم برای تولید محصولات سالم کار میکنیم. ارگانیک نمیگویم چون برای این که محصول ارگانیک شود ده سال طول میکشد. الان با فروشگاهی در تهران همکاری میکنیم. یک پروژه دیگر هم برای تولید و فروش گز داریم که تولید و عرضه مستقیم داشته باشیم.
دستادست: کار اصلی مردم روستای شما چیست؟
گوجینو: کشاورزی است و الان ده سال تا دوازده سال است که بومگردی هم شکل گرفته. منطقه ما جاذبه گردشگری مثل کلوت، کویر، آسمان شب و صنایع دستی دارد.
یک خاطره دیگر هم میتوانم تعریف کنیم؟
دستادست: بله بله خوشحال میشویم.
گوجینو: گروه ما یکی از موفقترین گروههای مردم نهاد بوده که کار کرده. گاهی گروههای دیگری از ما میخواهند که برویم برایشان از تجربههایمان بگوییم. برای شهریور از ما دعوت کردند که در بم از گروهمان توضیح دهیم، که این هم اتفاق خوبی است.
دستادست: ما میخواستیم که هدف تولیدکنندههایی که با دستادست فعالیت میکنند را بیشتر برای خریداران دستادست بگوییم. از گفتگو با شما خیلی خوشحال شدیم. اگر نکتهای یا موضوعی هست که دوست دارید در پایان بگویید بفرمایید.
گوجینو: مثلا یک چیزی که الان یادم آمد ما با ۴ تا جامعه کار میکنیم سه تا حاشیه شهری، سیستان، بچههایی که از روستا رفتند کرمان و حاشیهنشین شدند و گروه جدیدی از حاشیه که با ایشان کار میکنیم. هدف بچههای گوجینو که در کرمان با این گروهها کار میکنند این است که گروهها از نظر اقتصادی قوی شوند و همین طور کمک کنند دبی آب بیشتر شود و به احیا و مرمت قناتها کمک کنند تا برگردند به روستا. تا حالا دو تا از آن خانوادهها برگشتند به روستا، این اتفاق خیلی خوبی است. بچههای ما که در روستا هستند میخواهند قناتشان آبادتر شود، دبی آب بیشتر شود و مردم اینجا مهاجرت نکنند به شهر و ارزش و جایگاه و شان زن حفظ شود. زنان توانمند شوند از نظر اقتصادی، تربیت فرزند، معاشرت و چیزهایی که یک انسان را کاملتر میکند. بچهها فقط یک بعد را در نظر نمیگیرند. به همه ابعاد زندگی فکر میکنند: اقتصادی، اجتماعی، معنوی و سیاسی.
یکی از بچهها میگفت من قبل از این که در گروه باشم نمیدانستم با فرزندم چطور رفتار کنم. الان میدانم که به چه زبانی و چطوری با فرزندم صحبت کنم. این اتفاقی است که من را خیلی خوشحال کرد. یک خاطرهای که همیشه در یادم میماند این است که یک خانمی از فروشی که داشت برای بچهاش لباس خرید و عکسش را برای من فرستاد و گفت که از دسترنج خودم برای بچهام خرید کردم. در کل باید بگویم هر جامعهای که ما با ایشان کار میکنیم برای خودش اهداف مشخص و خاص خودش را دارد.
دستادست: دست شما درد نکند، ممنونم برای فرصتی که به ما دادید. کسب و کارتان همیشه به راه باشد.
گوجینو: ما هم ممنونیم از شما.
محصولات گروه گوجینو را اینجا ببینید:
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.