چرا نوآوری ذاتاً جمعی است؟

چرا نوآوری ذاتاً جمعی است؟

 

نوشته آزاده تاجدار

ترجمه سپیده شهبازی

تفکر مرسوم درباره «کارآفرینی» از نظریه‌های «شومپیتر» روشنفکر اتریشی در اوایل قرن بیستم به وجود آمده است که ایده‌های بسیار تاثیرگذاری را درباره کارآفرینی گسترش داد. شومپیتر فرد کارآفرین را دارای نیروی لازم برای پیشبرد پیشرفت اقتصادی دانست که در نبود آن اقتصاد ایستا و بی‌تحرک می‌شود و رو به زوال می‌رود.

او به روشنی کارآفرینی را به نوآوری و فرد گره زد و عنوان کرد که کارآفرین باید در مسائل مختلف (خدمات جدید، کیفیت، فرآیند، بازار، منبع تامین‌کننده، یا صنعت) مبتکر باشد و در تخریب خلاق شرکت کند. او اعتقاد داشت کارآفرینی موفق، واکنشی زنجیره‌ای در پی دارد و کارآفرینان دیگر را تشویق به تکرار و ترویج نوآوری بر اساس دیدگاه تخریب خلاق می‌کند. تخریب خلاق به موقعیتی گفته می‌شود که در آن فرصت و نوآوری تازه و همه فرصت‌های جدید مرتبط با آن، باعث منسوخ شدن محصولات، خدمات یا مدل‌های تجاری موجود می‌شوند.

شومپیتر کارآفرین را نماینده تغییر در اقتصاد بزرگ‌تر می‌دانست و بنابراین از فرد کارآفرین با اصطلاحات قهرمانانه یاد می‌کرد.

پژوهش‌های اخیر به وضوح نشان می‌دهند که تاکید بر فرد می‌تواند تمرکز بر چگونگی رسیدن به کارآفرینی و نوآوری واقعی را کمرنگ کند. اول از همه، این کار باعث بزرگنمایی فرد می‌شود. همچنین تمرکز را بر صفات شخصیتی مانند موفقیت، انگیزش، تحمل ابهام، خوش‌بینی، هوش و مانند آن می‌گذارد. شواهد موجود از کارآفرینان نمونه نشان می‌دهد موفقیت کمتر به شخصیت، و بیشتر به مهارت‌های آموختنی وابسته است، مثل توانایی فعال کردن دیگران، بالا بردن سرمایه، بحث بر سر نتایج، و مدیریت تحولات چالش برانگیزی که برای سازمان پیش می‌آید- از آن که زمان استارت‌آپ ابتدایی شروع به کار می‌کند تا وقتی شرکت به بلوغ می‌رسد. در حالی‌که مهارت‌ها نمی‌توانند بلندپروازی و پشتکار را به وجود بیاورند، می‌توانند میزان بلندپروازی و پشتکار را به همان میزان که برای موفقیت لازم است کاهش دهند. و اگر مهارت‌ها بتوانند تعریف شوند و آموزش داده شوند، این امکان وجود دارد که انواع دیگر کارآفرینی (مدنی، اجتماعی، فرهنگی) در آینده این چنین کمیاب نباشند و به جای یک کارآفرین در میلیون، ممکن است در هر صد یا هر پنج نفر یک کارآفرین وجود داشته باشد.

ایراد دوم تمرکز بر فرد، میل به نادیده گرفتن نقش سازمان‌ها، و منابعی است که سازمان‌ها می‌توانند برای تغییر و شکستن الگوها به صورت جمعی تهیه کنند. پژوهشگران مدتهاست دریافته‌اند، ایده‌های موفق نیاز به استعدادهای متفاوتی دارند که به ندرت تنها در یک نفر یا یک سازمان پیدا می‌شود.

در حقیقت، متقاعدکننده‌ترین پژوهش معاصر درباره کارآفرینی پیشنهاد می‌کند که تغییر و نوآوری موفق، به خصوص در کارآفرینی اجتماعی، ذاتا جمعی است؛ به این معنا که فعالان مختلف به صورت پویا در یک فعالیت جمعی شرکت کرده و توانایی‌های یکدیگر را تکمیل می‌کنند. سنت شکنی ذاتا عملی دسته جمعی است، و نوآوری بامعنا، نیاز به توانایی‌های جمعی دارد.

مجموعه این توانایی‌ها (که ممکن است به صورت مشارکت بین بخش‌های مختلف یا به شکل یک اتحاد اجتماعی باشد) مشارکت داوطلبانه‌ای است بین تجارت، حرکت‌های اجتماعی و حتی بخش دولتی برای رفع مشکلات، و ابزاری است برای از بین بردن مشکلات پیچیده اجتماعی که انجام همه اینها برای یک سازمان به تنهایی دشوار است. این روش می‌تواند برای مشکلات غیر اقتصادی هم مانند مشکلات اقتصادی به کار رود، و تمرکز اصلی را بر رفاه و سلامت جامعه بگذارد.

در طول تاریخ بشر همیشه افراد شجاع و مصممی برخلاف تمام احتمالات به غیرممکن‌ها دست یافته‌اند و الهام‌بخش بسیاری دیگر بوده‌اند تا در همان مسیر گام بردارند. امروز در دنیا تعداد بی‌شماری انسان این‌چنینی در حال فعالیتند.

از زاویه دیگر این افراد دارای ایده‌هایی هستند، و تاثیرگذارترین و بامعناترین نوآوری‌ها در زمان ما در آموزش کودک یا تجارت عادلانه، از فعالیت‌ها و توانایی‌های جمعی برای رسیدن به تاثیری جمعی نشات گرفته‌اند. این برای بسیاری شگفت‌آور است. با تامل بر این موضوع درمی‌یابیم که تغییر شیوه تفکر کارآفرینان نسبت به کارآفرینی و نوآوری بسیار مهم است. کارآفرینی یک کار تیمی و یک مهارت است. بزرگترین چالش‌های بشر نمی‌توانند با فعالیت‌های فردی حل شوند. یافتن راه حل برای بیکاری، تغییر آب و هوا، حقوق حیوانات یا حفظ تنوع زیستی و طبیعت، یا هر چالش بزرگ دیگری نمی‌توانند به راحتی به وسیله یک کارآفرین تنها و قهرمان حل شوند. ما نیاز داریم یاد بگیریم که چطور با هم کار کنیم و چطور در راستای پیشرفت، جو همکاری را به وجود بیاوریم. این یک تغییر افراطی نیست، این تغییری است در طرز تفکر درباره حل کردن مشکلات به وسیله فعالینی از همه بخش‌های مختلف اجتماعی، خصوصی و دولتی.

منابع:

Waddock, 1991; Berger, Cunningham, & Drumwright, 2004; Osber/Martin 2007; Roger Spear, 2013; Paul Light, 2017.

 

 

دانلود دومین شماره فصل‌نامه دستادست به طور کامل

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.