براساس آمار، مردان اگر فقط ۶۰ درصد تواناییهای لازم برای شغلی را داشته باشند تقاضای استخدام یا ارتقا میکنند، اما زنان معمولا تا رسیدن به ۱۰۰ درصد اطمینان صبر میکنند!
زنان زیادی وقتی به موفقیت میرسند آن را به عوامل بیرونی مثل «کار زیاد»، «کمک بقیه» و «شانس خوب» نسبت میدهند، اما مردان بیشتر موفقیت را به ویژگیهای ذاتی خودشان مرتبط میدانند. البته وقتی نوبت به شکست میرسد قضیه برعکس میشود، زنان معمولا شکست را به عدم توانایی خودشان مربوط میدانند و مردان آن را به مسائل بیرونی مثل تمرین نکردن و… نسبت میدهند.
به این ترتیب زنان اعتبار بیرونی کمتری کسب میکنند، خودشان هم به خودشان اعتبار کمتری میدهند، نتیجه تضعیف اعتماد بنفس زنان است. در این حالت زنان کمتر سعی میکنند خودشان یا کارهایشان را مطرح کنند، همین طور کمتر امکان دارد وظایف چالش برانگیزی را به عهده بگیرند که تواناییهایشان را گسترش میدهد.
بنابراین:
– اگر در تیمی هم زنان و هم مردان حضور دارند شاخصهای روشنی برای ارزیابی عملکرد داشته باشید. اجازه ندهید کلیشهها باعث شوند اعتبار موفقیت از آن مردان و مسئولیت شکست از آن زنان باشد. مطمئن شوید که زنان اعتبار کاری که انجام دادهاند را دریافت کنند و از فرصتهای مختلف برای بیان مشارکت آنها استفاده کنید.
– در تیم های کاری زنان را دست کم نگیرید و نگذارید خودشان هم خودشان را دست کم بگیرند. (این مسئله به معنای دادن اعتماد بنفس کاذب نیست که عوارض زیادی دارد.)
– در معرفی همکاران زن خود به شرکای کاری یا… روی موفقیتها و تواناییهایشان تاکید کنید که تا جای ممکن ذهنیتهای کلیشهای را قبل از کار و جلسه تضعیف کرده باشید.
– اگر زنی در تیم ادعا کرد شایستگی یا توانایی انجام کاری را ندارد فوری قبول نکنید و سعی کنید تشویقش کنید تا این چالش را بپذیرد و به خودش اجازه رشد و پیشرفت بدهد.
– احتمال زیادی دارد به عنوان یک زن اشکالی از راهنمایی را در محیط کار دریافت کنید که پیام ضمنی آنها دست کم گرفتن توانایی شماست. خودتان را درگیر جدل و تلاش برای اثبات توانایی خودتان به این افراد نکنید، نادیدهشان بگیرید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.