ترجمه و تلخیص: میترا نجفی
محمد یونس یک اقتصاددان بنگلادشی است که در تاسیس موسسات مالی کوچک سهم بسزایی داشته و همچنین یکی ار موسسین اصلی بانک گرامین میباشد. او از زمان دریافت جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۶ تا به امروز به فعالیتهای خود ادامه داده و هیچگاه از پا ننشسته است.
به عنوان مثال او برای گسترش تئوری خود در کشورهای توسعهیافته اقدام به تاسیس موسسه کسب و کار اجتماعی یونس در سال ۲۰۱۱ نموده است. او میگوید در تمام جهان، کسب و کار اجتماعی از اهمیت برخوردار است و تفاوتی بین کشورهای ثروتمند و یا فقیر وجود ندارد. در شرایط فقر و تنگدستی و نداشتن بودجه کافی، متصدیان رفاه اجتماعی در حوزه سامان دادن به بیخانمانها، کمبود آب و مشکلات حوزه سلامت در همه کشورهای جهان به یک اندازه در مشکل هستند. استرالیا، امریکا و اروپا، همه مردمان فقیر دارند.
در سال ۲۰۱۱ او به تاسیس مراکز و موسسات و بنگاهای کسب و کار اجتماعی به نام یونس در دانشگاههای سرتاسر جهان اقدام نمود و علاوه بر آن در دانشگاه سات ولز استرالیا و دانشگاه لاتروب نیز به تاسیس این بنگاهها پرداخت. همچنین در سال ۲۰۱۲ دو مرکز دیگر در نیوزیلند تاسیس شد.
جوانان باید آگاهی کافی در مورد مراکز کسب و کار اجتماعی داشته باشند و اینکه بدانند در جهان دو نوع کسب و کار وجود دارد یکی کسب و کاری است که درآمدزا است و دیگری کسب و کاری است که به عواید مالی توجه ندارد و به حل مشکلات موجود بیشتر اهمیت میدهد. این موارد باید در تمامی دانشگاهها تمرین شود و جوانان بدانند که آنچه در زندگی واقعی انجام میدهند به خودشان و راهی که انتخاب میکنند، بستگی دارد.
یونس در سفری که به ملبورن داشت با روزنامه گاردین مصاحبهای داشت و در این مصاحبه بیان کرد که شکست همیشه ناگوار نیست بلکه شکست از نوع مثبت سرانجام راهش را به سمت تغییرات و اصلاحات پیدا میکند. در این سفر او در مورد کسب و کار اجتماعی در استرالیا صحبت کرد. عنوان این سخنرانی این بود: «شکستها به سمت تغییرات مثبت میروند»
شکست؟ شما که نمیخواهید به عصر کمونیسم برگردید، حرکتی انقلابی و خطرناک برای جامعه؟!
یونس میگوید: اتقلاب حلال مشکلات نیست، بعد از انقلاب قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ شما باید علت و دلیل انقلابی را که کردهاید بدانید، شما که نمیخواهید به دوران کمونیسم برگردید، مکتبی که هیچ مشکلی را حل نکرد.
کاپیتالیسم هم کاری از پیش نبرده و ما را به سمتی سوق میدهد که باور کنیم که کسب و کارها را کسانی اداره میکنند که در سیستم مالی جهان حرفی برای گفتن دارند و موفق هستند. این نوع از تفکر به نابرابری اجتماعی دامن زد و همین عامل باعث شد که حکومتهای غربی سعی بکنند در قرن بیستم قوانینی را وضع کنند که این نوع تفکر محدود شود.
نوع بشر به دنیا نیامده که برای دیگران کار بکند.
محمد یونس در مورد ارقامی صحبت میکند که نشان میدهد یک درصد از جمعیت در کشورهای ثروتمند صاحب نود و نه درصد از ثروت جهان هستند و این شرایط روز به روز بدتر میشود.
تئوری یونس به دلیل فقر و مصیبتهای موجود در بنگلادش در سال ۱۹۷۰ شروع شد. اگر به مردم فقیر فرصت خوب و شجاعت داده شود آنها نیز کارآفرین خواهند بود.
نوع بشر برای میلیونها سال بر روی زمین زندگی کرده و هیچگاه برای دیگران کار نکرده است! ما به سمتی میرویم که فقط دریافتکننده باشیم در حالیکه ما کشاورز بودیم و در غارها زندگی میکردیم و غذای خودمان را تهیه میکردیم، ما در آن زمان فرمهای استخدام را برای یکدیگر نمیفرستادیم، پس این روند جزئی از سنت قدیمی ماست.
نزدیک به ۱۶۰ میلیون نفر در سرتاسر جهان از نظر مالی در کمبود هستند و در این میان زنها جایگاه زیادی را اشعال نمودهاند. زنان بیسواد روستایی که در مناطق کوهستانی زندگی میکنند، وامهای کوچک ۳۰ یا ۴۰ دلاری میگیرند و در عین حال با این مبالغ کم خودشان به افرادی کارآفرین تبدیل میشوند، این موارد ثابت میکنند که همه ما در ذات گرهگشا و نوعدوست هستیم.
او خاطر نشان میکند که گرهگشایی و کارآفرینی به صورت اخص لطفی است که به زنانی که سرپرست خانواده هستند، تعلق میگیرد. زنان سرپرست خانواده در کشورهای توسعهیافته و غربی هم که به برابری اهمیت میدهند، دیده میشوند.
در اواسط دهه ۷۰ میلادی، یونس به عنوان پرفسوری جوان و اقتصاددان شروع به پرداخت وامهایی با مبلغ ۲۷ تا ۴۲ دلار نمود، او این وامها را به زنان روستایی از بخش جابرا نزدیک دانشگاهش در چیتاگونگ پرداخت کرد. بانکها به افراد فقیر وام نمیدهند، احتمالا از این نوع قرارداد در هراس هستند و یا شاید از نحوه بازپرداخت وام نگرانی دارند و البته وامدهندگان در قبال پرداخت پول بهره گزافی را طلب میکردند. تجربه او در مورد کارآفرینی و کسب و کار اجتماعی موفق بود و با پشتوانه این موفقیت، شروع به گسترش ایده خود در عمل نمود و بانک گرامین را تاسیس کرد.
در ۷۶ سالگی، یونس هنوز شور و حال گذشته را داشت گرچه با سیاستهای خصمانه و جنگطلبانه منتقدین، در بنگلادش به سرکردگی نخستوزیر شیخ هسینا روبرو بود. یونس متهم بود که با روش مدیریتی مستقل خود، اختلاس و کلاهبرداری مالیاتی را ترویج داده است. در سال ۲۰۱۱ دولت به بهانه سن بالای یونس، سعی کرد او را از ریاست بانک گرامین برکنار نماید. در کل احتمالا فقط یک مدرسه اقتصاد با نظریه او مخالف بود و قبول نداشت که بنگاههای مالی کوچک بتوانند مردم فقیر را ثروتمند نمایند.
با این حال بانک گرامین امروزه دارای ۹ میلیون وامگیرنده است که ۹۷ درصد آنها زن هستند. او میگوید: «این زنان فقیر صاحبان اصلی بانک هستند و در طول ۸ سال فعالیت بانکداری هیچگاه میزان بازگشت پول کمتر از ۹۹/۶ درصد نبوده است.» قسمتی از ایده محمد یونس در کشورهای ثروتمند، شامل برنامهای در امریکا میشد؛ ۱۹ شعبه در یازده شهر امریکا به علاوه ۸ شعبه در نیویورک، حاصل این توسعه بود. او میگوید: «ما نزدیک به صد هزار نفر وامگیرنده داریم که ۱۰۰ درصد آنها زن هستند و حتی یک مرد هم در میان آنها دیده نمیشود.»
تئوری یونس درست در زمانی مطرح شد که جهانیسازی و انقلاب در تکنولوژی، وجود چنین ایدهای را ضروری نشان میداد. جهانیسازی باعث شد که ساز و کار تولید از کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر منتقل شود و در این میان رباتهای موجود در پروسه تولید، بسیاری از فرصتهای شغلی را از میان بردند، چرا که کارخانهها به دنبال سود بیشتر و هزینه کمتر بودند. در کشورهای ثروتمند مشاغل از اهمیت بسیاری برخوردار هستند و مردم این کشورها خواستار امنیت شغلی هستند که دیگر میسر نیست و رفاه اجتماعی با وجود ریاضتهای اقتصادی موجود به سرعت از بین میرود. یونس میگوید: تنها راهحل برای این معضل حمایت ار بنگاههای کسب و کار و کارآفرین است. ایده او درباره کسب و کار اجتماعی – این ایده برای هدفهای اجتماعی طراحی شده بود و نه برای منفعتطلبی – راهحلی شد برای مشکلات زیست محیطی و اجتماعی که به دلیل رقابتهای موجود در قالب سرمایهداری، ایجاد شده بود. تعدادی از شرکتهای پیشگام تقریبا از این تئوری حمایت کردند. او میگوید: «هدف این شرکتها -خیرخواهی حقیقی، تبلیغات خوب و سبزشویی* است- بسیار برایشان مهم است.
فرانسه در این مقوله پبشگام است. آن هیدالگو، شهردار پاریس، قصد دارد پاریس را به یک شهر با شاخصهای کسب و کار اجتماعی تبدیل نماید. او متعهد شده است که این ایده را به صورت یک شاخص اصلی در بازیهای المپیک ۲۰۲۴ لحاظ نماید، البته اگر فرانسه به عنوان میزبان بازیهای المپیک انتخاب شود. یونس میگوید: «بسیاری از مشاغل اصلی فرانسه در درون خود کسب و کارهای فرعی به صورت زیر مجموعه دارند که به موازات شرکتهای اصلی و به همان صورت، مدیریت میشوند.»
دنن، یک کارخانه لبنیات فرانسوی است که تولید ماست غنیشده را برای کودکان بنگلادشی که دچار سوءتغذیه هستند، برعهده گرفته است. دنن در سال ۲۰۰۷ کارخانهای با نام «دنن گرامین» تاسیس نمود. کارخانه آب آشامیدنی «وئولیا» نیز همین مسیر را طی کرد تا آب سالم برای کودکان روستاهای بنگلادش تولید نماید و هم زمان شرکت غذایی «مک کین» امریکایی، به کشاورزان کلمبیایی کمک کرد تا سطح زیر کشت محصول خود را بالا ببرند و از این طریق میزان محصولدهی را افزایش دهند.
حجم سرمایهگذاری برای این مشارکتها از شرکتهایی تامین میشود که هیچ بهرهای را انتظار ندارند بلکه تنها خواستار بازگشت اصل سرمایه خود در زمان تعیین شده، هستند. یونس میگوید: «ما فقط سرمایهها را جذب میکنیم، صدها یورو و مبالغی نزدیک به آن اما این امکان را به شرکتهای سرمایهگذار میدهیم که با نام خودشان این سرمایهگذاریها را انجام بدهند.» یونس عقیده دارد افراد مشغول در این مشاغل، علاوه بر حقوق ماهیانه خود یک حس رضایت را هم تجربه میکنند حتی متصدیان این شرکتها هم از این رویه لذت میبرند، برای آنها مهم نیست که با سود کمتر به کودکان فقیر یک کشور و مادران تنها کمک بکنند و اینکه افراد شاغل در این شرکتها هم از رویه متصدیان احساس غرور و رضایت دارند.
*سبزشویی به تجارتی گفته میشود که با محصولات یا فعالیتهایش به محیط زیست صدمه بزند و عوامفریبی کند. بعضی از شرکتها، از این شیوۀ غیرمحتاطانه استفاده میکنند تا فقط خواست مشتری و انتخاب او را برآورده کنند و در برابر محیط زیست مسئول شوند.
منبع: goo.gl/7N4to3
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.