کلیشه‌ها؛ سد راه زنان

کلیشه‌ها؛ سد راه زنان

مالین مالمستورم، ایجا وُیتکین، جینِس جوهانسن، ژواخیم وینسنت

ترجمه هانیه کیانی، پرستو موسوی، ستاره بهروز، آزاده فرشیدی، آزاده کامیار

در اکثریت قریب به اتفاق سرمایه‌گذاری‌های پرریسک (VCs) مردان کارآفرین ذینفع هستند. اما آیا ایده‌های آنها نسبت به ایده‌هایی که توسط زنان ارائه شده‌اند، حقیقتا فرصت‌های بهتری برای این نوع از سرمایه‌گذاری هستند؟

طبق پژوهش‌های ما لزوما اینطور نیست‌. در یک بررسی دو مرحله‌ای مشاهده شد که سرمایه‌گذاران پروژه‌های پرریسک حین تصمیم‌گیری، تصورات کلیشه‌ای بسیار متفاوتی از مردان و زنان کارآفرین دارند.

این مفاهیم کلیشه‌ای که مردان را دارای ویژگی‌های بهتر و در نتیجه مناسب‌تر برای شروع کسب و کارهای موفق می‌بینند با داده‌های عملکرد سازمانی در گزارش‌های سالانه هم‌خوانی ندارند‌. به عبارت دیگر هیچگونه شواهد آماری مبنی بر صحت این کلیشه‌ها و عقاید نادرست رایج درباره زنان کارآفرین وجود ندارد.

قبل از معرفی کامل پژوهش، دانستن برخی حقایق مرتبط مفید است:

برای سالها سوئد رتبه نخست شاخص برابری جنسیتی در اتحادیه اروپا بوده است‌. با این وجود آمارها نشان می‌دهند که کسب و کارهای متعلق به زنان که یک سوم کل کسب و کارهای این کشور را تشکیل می‌دهند، به نسبت مساوی از سرمایه‌گذاری‌های دولتی در بخش VC بهره‌مند نشده‌اند؛ در حقیقت کسب و کارهای متعلق به زنان تنها ۷% این بخش را دریافت می‌کنند.

این درصد قابل توجه است چرا که سرمایه گذاران حوزه VC در دولت سوئد هنگام تامین مالی کارآفرینان باید از قوانین ملی و اروپایی برابری جنسیتی پیروی کنند.

برای درک بهتر این ناسازگاری گیج کننده، ما از داده‌های حاصل از مصاحبه برای بررسی اینکه چگونه ۱۱ سرمایه‌گذار VC از دو سازمان دولتی سوئد، جنبه‌های جنسیتی را هنگام ارزیابی درخواست‌های ۱۲۶ کارآفرین (۴۳% زن و ۵۷% مرد) مد نظر قرار دادند، استفاده کردیم.

سپس عملکرد اجرایی این ۱۲۶ شرکت را برای تجزیه و تحلیل آماری نتایج مربوط به شاخص‌های عملکرد و اطلاعات حسابداری، عینا از گزارش‌های حسابداری آنها جمع‌آوری کردیم‌.

نتایج نشان داد که تفاوت‌های چشمگیری بین باورهای کلیشه‌ای جنسیتی سرمایه‌گذاران VC و عملکرد واقعی و بازده این گونه سرمایه‌گذاری‌ها وجود دارد.

ما چهار باور کلیشه‌ای جنسیتی را شناسایی کردیم که نشان می‌دهند چگونه جنسیت کارآفرین در نحوه ارزیابی پروژه پرریسک توسط سرمایه‌گذاران، تفاوت‌های عمده ایجاد می‌کند‌‌.

فرضیه اول: زنان محتاط و ریسک‌گریزند، در حالی که مردان بلندپرواز و ریسک‌پذیرند

این گزاره یکی از متداول‌ترین باورهای سرمایه‌گذاران VC مورد مطالعه است. جملاتِ جمع‌آوری شده از این مطالعه در گزاره‌های ذیل طبقه‌بندی شده است:

“او خیلی محتاط است، مثل اغلب زنها. به شدت مراقب تمام کارهایی است که انجام می‌دهد و جرات سرمایه‌گذاری ندارد.”

“اینکه زنان در سرمایه‌گذاری محتاط ترند، یک واقعیت است.”

“او مثل بسیاری از زنهای دیگر، بیش از حد ریسک‌گریز است.”

بعلاوه، سرمایه‌گذاران VC  هنگامی که در خصوص سرمایه‌گذاری کوچک صحبت می‌کنند، کارآفرینان زن را هدف قرار می‌دهند. چرا؟

برداشت آنها از ریسک‌گریزی زنان آن است که زنان تمایلی به پذیرشِ تعهداتِ بزرگِ مالی ندارند. این جمله، به طور خاص برای ما پررنگ بود:

“تسهیلات مالی کوچک جهت تاثیرِ انگیزشی بر تمایل و جرات زنان در پذیرش ریسک در اقدامات خود، کافی است. زنان، تمایلِ چندانی برای سرمایه‌گذاری بسیار بزرگ ندارند. برای همین کافی است آنها را با تسهیلات کوچک مالی حمایت کنیم.”

در مقابل، شخصیتِ مردان، بلندپرواز، ریسک‌پذیر و مشتاق برای تستِ ایده‌های جدید توسط شرکت کنندگان در این مطالعه ترسیم شده است. این موضوع، در گزاره‌های ذیل به خوبی منعکس شده است:

“ما مثال‌های زیادی از مردانِ شایسته و خودانگیزش دیده‌ایم که علاوه بر ریسک‌پذیری، کار خود را تا رسیدن به سرانجام و شکوفایی به خوبی مدیریت می‌کنند.”

“او ثابت کرده که در تمام مراحلِ کار، پشتکار خود را حفظ می‌کند.”

ریسک‌پذیری مردان، اغلب به عنوان تمایل و جرات بالای مردان برای پذیرش ریسک در اقدامات خود که نیازمند پشتیبانی مالی قابل ملاحظه است، تعریف شده است.

“معمولا این نوع شرکت‌های تولیدکننده نیازمند سرمایه‌گذاری‌های سنگین هستند.”

“من باید بگویم که مردانِ بزرگ آنهایی هستند که در قیاس با زنان، سرمایه‌گذاری‌های سنگین‌تری انجام می‌دهند.”

فرضیه دوم: برخلاف مردان، زنان راغب نیستند که تجارتشان را گسترش بدهند

این عقیده که سرمایه‌گذاری در معاملات پرمخاطره‌ زنان غالبا سوددهی ندارد در جملات زیر کاملا مشهود است:

“ما باید در جایی سرمایه‌گذاری کنیم که بتوان مشارکت را به حد بالایی رساند و برای سرمایه‌گذاری، چنین تجارت‌هایی بر سرمایه‌گذاری در مشاغل بخور نمیری اولویت دارند که عموما زنان آن‌ها را مدیریت می‌کنند.”

“این زن خیلی حواسش به هزینه‌هاست، این روش درستی برای رشد شرکت نیست.”

در مقابل، مردان همواره به گونه‌ای دیده می‌شوند که انگار می‌خواهند معاملاتشان را گسترش بدهند. عبارات زیر جملات معمولی است که در آن مردان به عنوان کسانی که سودای رشد و نیاز به سرمایه‌گذاری دارند معرفی می‌شوند:

“مشکل اصلی این مرد این است که سرمایه مالی کافی برای سرمایه گذاری جور کند تا پیشرفت کنند.”

“آن مرد بخش بزرگی از سهام شرکت را دارد و به طور قطع می‌خواهد که حجم تولید را افزایش دهد تا از آن طریق سوددهی را بیشتر کرده و شرکت را گسترش بدهد.”

“آن مرد به دنبال یک شرکت برای خریدن است. این نشان می‌دهد که دلش می‌خواهد پیشرفت کند.”

فرضیه ۳: زنان برخلاف مردان منابعی که در مراحل بالای پیشرفت به آن نیاز دارند، ندارند

سرمایه‌گذاران خطرپذیر بیان می‌کنند که در تمامی موارد نیاز به تخمین شرایط برای تمامی سرمایه‌گذاری های مالی دارند. به طور به خصوص آن‌ها به شرایطی که در آن کارآفرینان زن نمی‌توانند استانداردهای آن‌ها را برآورده کنند حساسند. آن‌ها عموما زنان را به عنوان کسانی که منابعی برای رشد در مراحل بالا را ندارند توصیف می‌کنند. “آن زن تنها زیاد حرف می‌زند و می‌خواهد به پول برسد. سوال این‌جاست که آیا آن‌ها می‌توانند روی توانایی‌های خودشان حساب کنند؟” این دیدگاه همچنین در عباراتی که در مورد نداشتن سرمایه مالی شخصی زنان است کاملا به طور واضح خودش را نشان می‌دهد: “او حتی پس‌اندازی ندارد که برای سرمایه‌گذاری‌ها از آن استفاده کند.”

در شرایطی که کارآفرینان مرد موقعیت مالی ضعیفی دارند، سرمایه‌گذاران خطرپذیر رویکرد بخشنده‌تری نسبت به آنها دارند و عموما مسائل مالی را نادیده می‌گیرند و گاهی نداشتن شرایط مالی مساعد مردان و توانایی کلی آنها را سبک و سنگین می‌کنند. برای مثال، در ارتباط مستقیم با موقعیت مالی ضعیف مردان، سرمایه‌گذاران خطرپذیر به طور مکرر دیدگاه‌هایی مانند “من او را بسیار توانا می‌بینم. او می‌داند که چه کار می‌کند، و ما از این دست مردان توانا پیش از این دیده‌ایم”. در حالی که مردان کارآفرین سرمایه‌گذاری‌های عاقلانه‌ای انجام داده‌اند، درخواست منبع موفق تاکید می‌شود “ما شاهد بودیم که او پولش را در این زمینه سرمایه‌گذاری کرده است” و ” او ظرفیت انجام این سرمایه‌گذاری را دارد.”

فرضیه ۴: فعالیت های اقتصادی زنان کارایی کم و فعالیت های اقتصادی مردان کارایی خوبی دارند

سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر معمولا فعالیت‌های اقتصادی زنان را زیر سوال می‌برند و مدعی‌اند که این فعالیت‌ها کارایی کمی دارند: “من نمی‌توانم بگویم که او کارآفرین بدی است، اما کسب و کارش با مشکلاتی مواجه است.” بجای اذعان کردن به مواردی که زنان کارایی خوبی دارند، سرمایه گذاران معمولا درباره توانایی زنان در مدیریت کسب و کارشان ابراز تردید می‌کنند. آنها گاهی حتی با دیدن موفقیت زنان شگفت‌زده می‌شوند: ” او هیچ درکی از نحوه مدیریت کسب و کار ندارد، اما به طرز شگفت‌آوری همه چیز به نظر خوب پیش می‌رود.”

انتظارات سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر از مردان کاملا متفاوت است. آنها معمولا از مردان دفاع می‌کنند یا زمانی که کارایی‌شان ضعیف بوده، برای آن توجیه می‌تراشند. مثالهایی از اظهارنظرهایی که بیانگر این ایده هستند که مردها عموما در فعالیت‌های اقتصادی کارایی خوبی دارند، عبارتند از “او با اندکی کمک موفق خواهد شد” و “او در کسب و کار قبلی‌اش موفق شد، بنابراین فکر می‌کنم از پس این یکی هم برمی‌آید”. در بسیاری موارد، علیرغم عدم وجود هیچ مدرکی مبنی بر اینکه فعالیت‌های اقتصادی مردان کارایی خوبی داشته است یا خواهد داشت، سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر اطمینان داشتند که آنها موفق خواهند شد: “فعالیت اقتصادی‌اش کاملا به مرحله بهره‌برداری نرسیده، اما درمسیر موفقیت قرار دارد” و “او برای سرمایه‌گذاری تایید شده چون در این زمینه به مدت دو سال کار کرده است و بنابراین کمی تجربه دارد.”

داده ها چه می گویند

هر چهار گروه باورهای فوق، دیدگاه بنیادی سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر نسبت به توانایی‌های بالقوه کارآفرینی و نحوه ارزیابی آنها را شکل می‌دهند. اما آیا این دیدگاه‌ها قابل اثبات هستند؟ برای آزمودن ماهیت این دیدگاه‌ها، ما همزمان با ارزیابی سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر، با هدف تمرکز بر روی اطلاعات حسابداری و شاخص‌های کلیدی کارایی، به اطلاعات کارایی کارآفرینانی که مورد ارزیابی‌شان بودند دسترسی پیدا کردیم (از طریق شماره شناسایی شرکت). این داده‌ها نمایانگر کارایی واقعی کسب و کارها، تصمیماتی که توسط کارآفرینان در رابطه با نحوه مدیریت کسب و کارشان گرفته شده، و فعالیت‌های ریسک‌پذیرانه‌شان از قبیل فروش، سرمایه‌گذاری در تجهیزات، استخدام، و تولیدند. سپس ما معیارهای مشخصی برای ارزیابی هر کدام از چهار باور انتخاب کردیم.

میزان ریسک‌پذیری

نسبت بدهی به سرمایه، نسبت سرمایه، بافر یا ضربه‌گیر ریسک، اموال رهنی یا نسبت رهن مستغلات کسب و کارها، استفاده از امکان اضافه‌برداشت از حساب بانکی یا نسبت حساب جاری مورد تایید و نسبت دیون یا تعهدات بلندمدت را تحلیل کردیم.

بر این اساس، نتایج ما نشان داد بین کسب و کارهای تحت اداره زنان و مردانی که متقاضی سرمایه هستند، هیچ تفاوت چشمگیری وجود ندارد.

میزان رشد

برای تعیین اعتبار این تلقی که زنان کمتر از مردان خواهان رشد و توسعه تجارت هستند، شاخص‌های زیر را با هم مقایسه کردیم که به اندازه کسب و کار و تغییرات در اندازه کسب و کار مربوط می‌شود: گردش معاملات، رشد میزان گردش معاملات، تعداد کارمندان و رشد تعداد کارمندان.

باز هم براساس اعداد و ارقام به‌دست آمده متوجه شدیم نتایج تحلیل ما هیچ‌گونه تفاوت چشمگیری بین زنان و مردان متقاضی سرمایه نشان نمی‌دهد.

منابع لازم برای رشد

برای تعیین اعتبار این تلقی که برخلاف مردان، زنان فاقد منابع لازم برای رشد هستند، اطلاعاتی را در نظر گرفتیم که نشان‌دهنده ثروت بالقوه موجد رشد بود. حاشیه عملیاتی، ارزش مستغلات، ارزش ماشین‌آلات، اطلاعات مربوط به سهم سهام‌داران، سرمایه قابل‌توزیع و حساب جاری تاییدشده یا امکان اضافه‌برداشت از حساب بانکی برای نیل به این هدف با هم مقایسه شد.

نتایج حاصل از تحلیل این آمار و ارقام نشان‌دهنده هیچ‌گونه تفاوت معناداری بین زنان و مردان متقاضی سرمایه نبود.

عملکرد ضعیف‌

برای تعیین اعتبار این تلقی که زنان صاحب کسب و کار عملکرد ضعیف‌تری دارند، داده‌های حسابداری مربوط به کارآیی و سودآوری را با هم مقایسه کردیم‌،‌ از جمله بازگشت سرمایه کل یا نسبت‌های دارایی‌ها، بازگشت سرمایه به‌کار رفته، حاشیه سود، نسبت گردش معاملات به ازای هر نفر کارمند، نسبت گردش سرمایه و عایدات پیش از کسر سود و مالیات یا سود عملیاتی.

نتایج هیچ‌ تفاوت آماری معنی‌داری بین زنان و مردان متقاضی سرمایه نشان نداد.

به‌طور کلی براساس داده‌های مربوط به نحوه عملکرد کسب و کار مشخص شد هیچ یک از باورهای سرمایه‌گذاری پرمخاطره در مورد کارآفرینان زن صحت ندارد.

تحقیق ما نشان می‌دهد در سرمایه‌گذاری پرمخاطره وقتی پای جنسیت به میان می‌آید کارآفرینان به شکلی متفاوت ارزیابی می‌شوند. به همین دلیل، کارآفرینان زن برای کسب اعتبار با مشکلات بیشتری روبه‌رو هستند زیرا ارزیابی عملکرد آنان بر مبنای معیارهایی متفاوت صورت می‌گیرد. در حالی که این باورها هیچ‌گونه مبنای واقعی ندارند. این تحقیق می‌کوشد با نمایش این نتایج، در روند خودارزیابی سرمایه‌گذاری پرمخاطره تغییر ایجاد کند. ما می‌خواهیم شیوه‌های بحث و گفتگو با کارآفرینان و نحوه توزیع سرمایه در سرمایه‌گذاری پرمخاطره از نو ارزیابی و دگرگون شود.

منبع:

Malmstrom, Malin and Aija Voitkane, Jeaneth Johansson, Joakim Wincent. MARCH 15, 2018. VC Stereotypes About Men and Women Aren’t Supported by Performance Data. (https://hbr.org/2018/03/vc-stereotypes-about-men-and-women-arent-supported-by-performance-data)

 

 

دانلود اولین شماره فصل‌نامه به شکل کامل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.