بنگاه‌های اقتصادی خودگردان کارگران: درمانی برای سرمایه‌داری

بنگاه‌های اقتصادی خودگردان کارگران: درمانی برای سرمایه‌داری

 

این یادداشت از این نقطه نظر که ایده مهم و جالبی را مطرح می‌کند برای ترجمه انتخاب شد، ایده ریچارد ولف درباره «دموکراسی در محل کار» که به شکل مفصل در کتابی به همین نام شرح داده شده و ترجمه آن هم به وسیله نشر اختران منتشر شده است. ولف معتقد است بدون داشتن دموکراسی در محل کار و در واقع رعایت حقوق بشر در همه جا، ما قادر به رسیدن به دموکراسی در جامعه بزرگ‌تر نخواهیم بود.

اما نویسنده این یادداشت در خوش‌بینی‌ای غرق است که همه چیز را بسیار ساده‌تر از جهان واقعیت ترسیم کرده است. هنوز سوال‌های بی‌جواب بسیاری داریم. شاید بهتر باشد که با حرکت قدم به قدم از دل عمل پاسخ‌ها را خلق کنیم. برای هدف مطلوب دموکراسی در محل کار تلاش کنیم و در دل دموکراسی‌ای که از دل این تلاش‌های ما متولد خواهد شد قدم بعدی را برای رسیدن به جامعه‌ای آزادتر، انسانی‌تر و عادلانه‌تر تعریف کنیم.

بنگاه‌های اقتصادی خودگردان کارگران: درمانی برای سرمایه‌داری

نوشته‎ کوین گاستاوسن[۱]

ترجمه شمیم شرافت

«سوسیالیسم آشغاله»! این حمله کنایه‌آمیز را وقتی شنیدم که در متروی واشنگتن ایستاده بودم و آخرین کتاب ریچارد ولف با نام «فهم سوسیالیسم» را می‌خواندم. من که سال‌ها این واکنش‌ها را از جنگنده‌های اینفووارز و ترنینگ پوینت شنیده بودم، خنده‌ام گرفت. گفتم: «فکر کنم بستگی داره چطور تعریفش کنی…»، سعی کردم همان تکنیک‌های مباحثه‌ای که ولف در مقاله‌ای که در دستانم آویزان بود استفاده می‌کند را به کار بگیرم.

طی بحث مشخص شد که به این آدم قرص‌های ضدکمونیسم خورانده‌اند و همان استدلال‌های چرند پدر مادر‌های نسل انفجار و امثال‌شان را بلغور می‌کند. با خودم فکر می‌کنم، «خیلی خب بومر!»، اما هم‌صحبت من زنی بود که بیش از ۳۰ سال نداشت.

در زمانه‌ای که اکثر جوانان نگاه منفی به سرمایه‌داری و دیدگاه مثبت‌تری به سوسیالیسم دارند، شنیدن این مخالفت از یک جوان نسل هزاره برایم جالب بود. با خودم فکر کردم یک نسخه از «فهم سوسیالیسم» را هم به او قرض بدهم، اما ترسیدم به محض گرفتنش، آنرا نثار اولین سطل زباله آن نزدیکی‌ها کند. با این حال، پاسخ به سوال به نظر ساده «سوسیالیسم چیست؟» هم خیلی راحت نیست. نکته برجسته این کتاب روش مختصر و روشنی است که ولف از طریق آن سعی می‌کند این کار را انجام دهد.

وقتی نوبت به تعریف سوسیالیسم می‎رسد، به اندازه طرفدارانش تعریف وجود دارد. لغت‌نامه هم هیچ تعریف مفیدی ارائه نمی‌کند. ولف که یک فصل کامل از «فهم سوسیالیسم» را به تعریف این کلمه اختصاص داده است، همان ابتدای کار، یکی از گسترده‌ترین تعاریفی که از سوسیالیسم شنیده‌ام را ارائه می‌کند. سوسیالیسم یک اشتیاق است، اشتیاق به چیزی بهتر از وضع موجود، بهتر از سرمایه‌داری. ولف گاهی با یادآوری شبح مارکس و انگلس که اروپا را تسخیر کرده است، سوسیالیسم را به عنوان سایه سرمایه‌داری تعریف می‌کند که آن را هر جا که ممکن است پرسه بزند، به طرز هولناکی دنبال می‌کند. ولف برخلاف بسیاری از چپ‌های خالص، نگاه وسیع‌تری به سوسیالیسم دارد و «سوسیالیسم‌های» بسیاری را توصیف می‌کند.

مثلا سوسیالیسم اولیه‌ای هست که چشم‌اندازهای آرمانشهری‌اش به دنبال حفظ ایده‌آل‌گرایی فلسفی و روزمره است و در مراحل نخست انقلاب صنعتی پایه‌ریزی می‌شود. یک سوسیالیسم دولتی داریم، که در آن دولت مالک و اداره‌کننده بنگاه‌های اقتصادی است و در دوران رشد اقتصادی قرن بیستم به عنوان محرک در اقتصادهای عقب‌مانده آن زمان، یعنی روسیه، چین، کوبا و دیگر جاها حضور داشت. چیزی که ولف در تایید تونی کلیف و دیگران به عنوان سرمایه‌داری دولتی از آن نام می‌برد.

همین‌طور سوسیالیسم پارلمانی یا سوسیال دموکراسی هم داریم که از ایده‌های سوسیالیستی استفاده می‌کند تا بازارها و اقتصاد را مدیریت کرده و مکانیسمی ایجاد کند که طی آن ثروتی که هنوز در مالکیت خصوصی است به نیروهای تولیدی منتقل شود. همه این‌ها و موارد دیگر از سنت انتقادی سوسیالیسم از سرمایه‎داری ناشی می‎شود، اما راه‌حل‌های پیشنهادی هرکدام متفاوت است.

تهدید سرخ

برای اکثر کسانی که عینک قرمز به چشم ندارند، سوسیالیسم با اتحاد جماهیر شوروی و میزان کمتری جمهوری خلق چین، با رژه‌های بزرگ روز اول ماه مه‌اش، پرچم‌های قرمز، مجمع‌الجزایر گولاگ، اساسنامه‌ها و مجسمه‌های نیم‌تنه رهبران فعلی و پیشین و در نهایت شکست تعریف می‌شود. ولف در فصل ضدکمونیسم، با جزئیات توضیح می‌دهد که چگونه دو نسل از مردم در معرض تبلیغات گسترده و مهندسی اجتماعی قرار گرفتند، به طوری که سیاست اتحاد جماهیر شوروی، از جمله سرکوب حقوق سیاسی، مترادف با سوسیالیسم شد، حتی با وجود یک بخش کامل از سوسیالیست‌هایی که انتقادات مارکسیستی خود از پروژه شوروی و سیاست‌های آن را حفظ کردند.

هم‌قطار من در مترو تجسم موفقیت این کمپین تبلیغاتی است. اما فقط ایالات متحده نبود که در جهان پیوند سوسیالیسم و اتحاد جماهیر شوروری را تبلیغ می‌کرد، بلکه خود اتحاد جماهیر تحت سلطه استالین هم بود. اما این سوال ایجاد می‌شود، آیا واقعا اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیست بود؟

برای برخی سوسیالیست‌ها جواب قطعا مثبت است. شوروی صاحبان وسایل تولید در روسیه، اعم از تزاری و خصوصی را مصادره کرد. آن‌ها صنعت را ملی کردند، فعالیت بازارها را محدود کردند و برنامه‌ریزی اقتصاد را مطابق با برنامه گوسپلان شروع کردند. همه این‌ها برای آنان شواهد کافی پروژه سوسیالیستی شوروی است. اما ولف با این نظر مخالف است.

اگر سوسیالیسم را نقد سرمایه‌داری یا سایه آن بدانیم، باید بدانیم سرمایه‌داری چیست. برای یک آمریکایی معمولی، تعریف سرمایه‌داری به چیزی مثل بازارهای آزاد، بنگاه‌های اقتصادی آزاد و یا هلدینگ مشاغل خصوصی خلاصه می‌شود. در بحث‌های اخیر مانک، مخالفان پروفسور ولف به سادگی استدلال کردند که سرمایه‌داری برابر با بازار است، اما خود این سوء‌برداشتی جدی از سرمایه‌داری است و بی‌تردید به سوءبرداشت از سوسیالیسم هم منجر می‌شود.

سرمایه‎داری بازار نیست. بازارها قبل از سرمایه‌داری هم وجود داشتند و بعد از آن هم همچنان وجود خواهند داشت. بازارها می‌توانند ابزارهای کارآمدی برای توزیع باشند، اما کمی بیشتر. در عوض سرمایه‌داری شیوه تولید است. می‌توان شیوه تولید را با پاسخ به سوالات ساده تعریف کرد: چه کسی مالک و کنترل کننده است؟ چه کسی تصمیم می‌گیرد چه چیزی تولید شود، چگونه تولید شود و با سود آن چه باید کرد؟ و چه کسی نیروی کار را مصرف می‌کند؟

شما می‌توانید در هر دوره تاریخی پاسخی به این سوالات بدهید. در دوران باستان، بردگان تولید می‌کردند، شهروندان مالک آن بودند و تصمیم می‌گرفتند با درآمد حاصل از تولید کجا، چگونه و چه کاری انجام دهند. در جوامع فئودالی، رعیت کار می‌کرد و این ارباب بود که تصمیم می‌گرفت و درآمد را به جیب می‌زد. در جوامع سرمایه‎داری، کارگران ابزار تولید را به کار می‌گیرند، اما مالکان تصمیم می‌گیرند و سود می‌برند. در این جوامع طبقاتی، که طبقه صرفا با ابزار تولید تعریف می‌شود، بقیه افراد جامعه، هنجارها، آداب، قوانین، قواعد و تعاملات بین فردی، همه بر اساس تقسیمات پایه‌ای جامعه پیش‌بینی شده‌اند.

اما قرار است جامعه سوسیالیستی متفاوت باشد. جامعه‌ای که تقسیم طبقاتی دیگر شالوده جامعه نیست، بلکه برعکس جامعه بر اساس برابری اساسی افراد بنا شده است. همه‌ هم کارگر و هم صاحب بنگاه‌های مربوطه‌اند و همه هنجارها، آداب و رسوم، قوانین و روابط بین فردی از این پایگاه سرچشمه می‌گیرد.

اما برگردیم به اتحاد جماهیر شوروی، بعد از انقلاب اکتبر، شالوده جدید جامعه‌ی سوسیالیستی که آن‌ها قصد ایجادش را داشتند، به صورت شوروی یا شورای کارگری بود، که شامل ارگان‌هایی می‌شد که توسط رده‌های مختلف انتخاب می‌شدند تا در اداره بنگاه‌‌ها و مشارکت در سیاست‌های محلی نقش داشته باشند. اما درگیری زودهنگام با دشمنان ضدکمونیست که توسط ایالات متحده، انگلیس، آلمان، ژاپن و دیگران پشتیبانی می‌شدند، به معنای ضرورت اقتصاد جنگی بود و نظم نظامی برای مبارزه در جنگ لازم بود. این سیستمی است که چنانچه ولف به ما یادآوری می‌کند، لنین با عنوان سرمایه‌داری دولتی نام نهاد. جایی که دولت بنگاه‌های اقتصادی را به دست گرفته بود، اما نمی‌توانست مالکیت و کنترل را به طبقه کارگر منتقل کند. از نظر لنین، اتحاد جماهیر شوروی در راه دستیابی به سوسیالیسم بود، اما هنوز به آنجا نرسیده بود.

استالین از این وضعیت راضی نبود. وقتی اعلام شد که به جای سرمایه‌داری دولتی، اتحادیه جماهیر شوروی دولت سوسیالیستی است، مردم نزدیک یک دهه محرومیت و جنگ را تحمل کرده بودند. طی این سال‌ها، بخش‌های استالینیستی حزب کمونیست، درگیر دوستان سابق و دشمنان امروز حزب، تنها ارگان سیاسی با قدرت سیاسی اتحادیه جماهیر شوروی بودند. سیستم اردوگاه زندان برای اسکان مجرمان سیاسی ایجاد شد، ضمن اینکه دیگر آزادی‌ها همچون آزادی مطبوعات و اجتماعات محدود شده بود. این وضعیت بر اساس تبلیغات شوروی و ایالات متحده سوسیالیسم نامیده شد. اما برای تصمیم‌گیری درباره اینکه آیا واقعیت چنین بوده است یا خیر، نباید به دنبال پایه طبقاتی تولید در شوروی بود.

ولف در بخش‌های انتهایی فهم سوسیالیسم به انتقادات میلوان جیلاس رهبر سوسیالیست یوگوسلاوی تبعیدی به سوسیالیسم قرن بیستمی اشاره می‌کند. جیلاس در کتاب خود با عنوان طبقه جدید استدلال می‌کند که اتحاد جماهیر شوروی، چین و هر کشور «کمونیستی» دیگر، در واقع فقط سرمایه‌داری دولتی ایجاد کرده است. در حالی که در غرب مشاغل در دست اشخاص خصوصی باقی مانده است که کارگران را استخدام کرده و ارزش اضافی حاصل از دستمزد را از آن خود می‌کنند، در کشورهای «کمونیستی» دولت، به سادگی نقش سرمایه‌دار را ایفا می‌کند.

شما در هیچ کجای اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری خلق چین، ویتنام، کوبا و غیره کل اقتصاد را متشکل از کارگران مستقلی که صاحبان و کنترل‌کنندگان مشاغل خود هستند نمی‌بینید. در عوض، شاهد کنترل دولت بر بنگاه‌های اقتصادی با استفاده از روش‌های ضددموکراتیک نافی حقوق بشر هستید، دقیقا همان کاری که مالکان خصوصی در دیگر نقاط جهان می‌کنند.

بنگاه‌های خودگردان کارگران

طی قرون ۱۹ و ۲۰، منازعات بین سوسیالیست‌هایی که دیگر توده‌های یکپارچه نبودند، در مورد نقش دولت، خواه نیاز به مالکیت و کنترل مشاغل باشد یا فقط سیستم مالیاتی مترقی را تامین کند، بی‌وقفه ادامه داشت. با این حال سوال واقعی درباره نقش دولت (با وجود اهمیتش) نیست، بلکه نقش دموکراسی و نهادهای دموکراتیک است. انقلاب‌های بورژوازی در اواخر قرن ۱۸ و میانه قرن ۱۹، نویدبخش آزادی، برابری و برادری بودند، اما نتوانستند هیچ‌یک از اینها را به طور کامل تحقق ببخشند. این شکست است که به سوسیالیست‌هایی که می‌خواهند وعده‌های بورژوازی را به واقعیت کل جهان تبدیل کنند، انرژی بخشیده است.

حتما به یک سوسیالیست نیاز نداریم تا تشخیص دهد زندگی روزمره ما با مفاهیم و فعالیت‌های دموکراتیک عجین نیست. همه ما در پایان روز می‌دانیم که محل‎های کار ما دیکتاتوری‌هایی است که شخص یا گروه‌هایی از افراد خاصی که معمولا از فرآیند واقعی کار بنگاه جدا شده‌اند، با مشت آهنین آن را اداره می‌کنند. اگر از حد و حدود خودتان خارج شوید تنبیه شما، از دست دادن کارتان است، که حقوق شما را برای به دست آوردن ضروریات زندگی فراهم می‌کند. در کار نقصان دموکراسی وجود دارد و این نقصان به قانونگذاران محلی، ملی و حتی بین‌المللی نیز تسری می‌یابد.

برای سوسیالیست‌های قرن بیست و یک، نقش و جایگاه دموکراسی پرسشی اساسی است که باید به آن پاسخ دهند. اگر پایگاه جامعه اساسا غیردموکراتیک باشد، فایده دولت چیست؟ آیا حتی می‌شود دولت را به دست گرفت و بدون دموکراتیزه کردن بنگاه‌ها، سوسیالیسم ساخت؟ این‌ها همه انواع سوالاتی هستند که امروز سوسیالیست‌ها با آن مواجه می‌شوند. برای بسیاری، از جمله ولف، پاسخ در بنگاه‌های دموکراتیک، کارگری و عملیاتی است. این بنگاه‌های اقتصادی خودگردان از نظر ولف درمان سرمایه‌داری‌اند.

ولف با هجوم به یک سنت دیرینه، در پایان فهم سوسیالیسم استدلال می‌کند که عمل واقعی آماده‌سازی برای سوسیالیسم بین‌المللی گسترده، سوسیالیسم محلی، یا حتی کمی فراتر از آن است. بنگاه‌های اقتصادی خودگردان کارگران، هرکدام به شیوه خود، نمونه‌هایی از تولید سوسیالیستی در کوچکترین مقیاس هستند. درس‌ها و تجربیات کارگران این بنگاه‌های اقتصادی خودگردان، همان مواردی است که باید در برنامه انقلابی بزرگتر گنجانده شود.

در این دیدگاه، سوسیالیسم مثل هر سیستم اقتصادی جدیدی که می‎آید، ظهور خواهد کرد، با خودسازماندهی طبقه زحمتکش به واحدهایی که مثالی برای آینده هستند و مستقیما با بنگاه‌های سنتی دوره تاریخی خود در رقابتند. به این معنا که بنگاه‌های اقتصادی خودگردان قادر به ساخت و پایداری هستند و وقتی با بنگاه‌های استاندارد سرمایه‎داری رقابت کنند، پیروز می‌شوند.

قرن جدید سوسیالیسم

پروفسور ولف در دوره فهم سوسیالیسم، روشن می‌کند که سوسیالیسم یکپارچه نیست، یک چیز نیست. بلکه یک سنت، شیوه تفکر و آرزوی چیزی بهتر از سرمایه‌داری است. سوسیالیسم نسخه‌های بسیاری به اندازه سوسیالیست‌ها داشته است، اما همه آن‌ها در مجموع، انتقاد مشترکی از سیستمی دارند که با اندیشه‌های آزادی، برابری و برادری در جهان بسته‌بندی شده، اما به سرعت آرمان‎‌های آرمانشهری‌اش فروریخت و در حاکمیت دیکتاتوری طبقه مالک تحت پوشش «دموکراسی» مدیریت شده است.

وعده‌های سوسیالیسم قرن بیستم خیلی زود در خون سیاست غرق شد و اظهارات ضدکمونیستی فاشیسم و مک‌کارتیسم عقاید سوسیالیستی را تحریف کرده و به حاشیه جامعه آمریکایی کشاند. قرن جدیدی طلوع کرده است، اما همان چالش‌های سرمایه‌داری یعنی استثمار، بی‌ثباتی، نابرابری و ویرانی محیط زیست، همچنان پابرجا مانده و آینده جهان را به مخاطره انداخته است.

اما پس از رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸، اشغال وال استریت و کمپین موفق برنی سندرز، نسخه جدیدی از سوسیالیسم امکان‌پذیر شده و در خود جنبش کارگری و اکوسیستم اقتصادی مشارکتی ریشه دوانده است.

این سوسیالیسم قرن بیست و یکمی به ما سوسیالیست‌ها این امکان را می‌دهد که گلیم‌مان را از آب بیرون بکشیم و کارگران را به گونه‌ای سازمان دهیم که بتوانند به جهانیان نشان دهند که توانایی، آمادگی و تمایل به داشتن و کنترل ابراز تولید خود را دارند. این سوسیالیسم جدید غرق در اندیشه‌ها و سنت‌های دموکراتیک خواهد بود و کسری آزمایش‌های قرن بیستم سوسیالیسم را تجربه نخواهد کرد.

وقتی این سوسیالیسم جدید رشد کند، در برابر تبلیغات قرن بیستم قرار می‌گیرد، می‌تواند وعده تحقق‌یافته آزادی واقعی، برابری واقعی و برادری واقعی را به تمام جهان ارائه دهد. کتاب ولف بخشی از آن پروژه باشکوه است.

 

دانلود نسخه کامل و پی‌دی‌اف شماره هشتم فصل‌نامه دستادست

 

منبع

[۱] منتشر شده در نشریه رور

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.