تجارت عادلانه قهوه

تجارت عادلانه قهوه

 

نوشته فوزی چنگ

ترجمه شمیم شرافت

پیشینه

اهمیت قهوه در کشورهای در حال توسعه

قهوه یکی از مهم‌ترین کالاهای ضروری جهان است، که بعد از نفت از نظر ارزش معامله در سراسر جهان مقام دوم را از آن خود کرده است. در سال ۲۰۰۳ کل صادرات قهوه جهان به ۹۰ میلیون کیسه (۶۰ کیلوگرم معادل یک کیسه است) به ارزش ۶ میلیارد دلار آمریکا رسید. دو نوع عمده قهوه در بازار جهانی وجود دارد: عربیکا، که عمدتا در آمریکای لاتین تولید می شود، و روبوستا که عمدتا توسط ویتنام (از دهه ۱۹۹۰) و همچنین بعضی کشورهای آفریقایی و آسیای جنوب شرقی تولید می‌شود. قیمت عربیکا معمولا به دلیل کیفیت بهتر، عطر و طعم ملایم و کشت و پرورش بیشتر، بالاتر از روبوستا است.

قهوه عمدتا در کشورهای در حال توسعه رشد می کند. در سال ۲۰۰۶ بیش از ۱۲۲ میلیون کیسه قهوه در بیش از ۵۰ کشور در حال توسعه، از جمله برخی از کمتر توسعه یافته‌ترین کشورهای جهان تولید شده است. برزیل بزرگترین تولیدکننده قهوه در جهان است و پس از آن ویتنام، کلمبیا و اندونزی قرار دارند. اقتصاد برخی کشورها به‌خصوص آفریقا و آمریکای مرکزی به شدت به تولید قهوه به عنوان منبع درآمد و صادرات وابسته است. به عنوان مثال، در نیکاراگوئه، ۷ درصد از کل تولید ناخالص داخلی به قهوه اختصاص دارد. در اتیوپی، قهوه بیش از ۵۰ درصد از درآمد صادرات را تشکیل می دهد و در بوروندی این رقم تقریبا ۸۰ درصد است.

قهوه نقش مهمی در معیشت مردم فقیر جهان دارد. حدود ۲۵ میلیون نفر برای ادامه زندگی به قهوه وابسته‌اند. برای مثال در اتیوپی که اولین محصول قهوه در آنجا ایجاد شده، حدود ۷۰۰،۰۰۰  خانوار مستقیما در تولید قهوه مشارکت دارند. در برزیل، که تقریبا یک سوم قهوه جهان را تولید می‌کند، حدود ۳۰۰،۰۰۰  نفر از کشاورزان قهوه و ۳ میلیون نفر دیگر در صنعت قهوه مشغول به کار هستند. قهوه برخلاف بسیاری از کالاهایی که به صورت بین‌المللی معامله می‌شوند، هنوز توسط خانوارهای دهقانی و نه کشتزارهای بزرگ تولید می‌شود. حدود ۷۰ درصد قهوه جهان در مزارعی کوچک‌تر از ۱۰ هکتار کشت می‌شود که اکثر آن هم در زمین‌های خانوادگی بین ۱ تا ۵ هکتار پرورش داده می‌شوند (آکسفام، ۲۰۰۲). حتی در کشورهایی همچون برزیل، هند و کنیا که کشتزارهای بزرگی دارند نیز تولیدکنندگان خرد بسیاری وجود دارند. قهوه برای این تولیدکنندگان خرد، منبع اصلی و گاهی تنها منبع درآمدی است. درآمدهای حاصل از فروش قهوه برای خرید محصولاتی به کار می‌رود که امکان تولید آنها در مزرعه نیست. این درآمدها صرف پرداخت هزینه‌های آموزش و بهداشت و پرداخت هزینه‌های نقدی دیگر همچون مواد کشاورزی می‌شود.

بحران قهوه

در گذشته کشاورزان خرده پا از محصولات قهوه خود سود بسیاری کسب می‌کردند. هزینه فروش قهوه نیز صرف بودجه مدارس، بیمارستان‌ها، زیرساخت‌ها و آموزش کشاورزان می‌شد. مناطق تولیدکننده قهوه نیز با سطوح بالای درآمدی، نرخ بالای باسوادی، سطوح بالاتر تغذیه و بی‌ثباتی کمتر سیاسی همراه بودند. تمام این سودها از اواخر دهه ۱۹۹۰ که قیمت قهوه جهان به میزان بی‌سابقه‌ای کاهش یافت از بین رفتند. بنابر اعلام سازمان بین‌المللی قهوه (ICO)[۱]، میانگین قیمت عربیکا و روبوستا از میانه دهه ۱۹۷۰ تا اواخر ۱۹۸۰ بیش از صد دلار در هر پوند بود. قطع توافق بین‌المللی قهوه (ICA)[۲] در ۱۹۸۹ شروع نزول بلند مدت قیمت را به همراه داشت. به استثنای دو افزایش ناگهانی قیمت در سال‌های ۱۹۹۵ و ۱۹۹۷ که بر اثر از دست دادن محصول یخ‌زده در برزیل بود، قیمت‌های قهوه طی سی سال اخیر به پایین‌ترین سطح خود نزول کرده است (یا کمترین حد طی ۱۰۰ سال اخیر با ثابت نگه داشتن نرخ تورم). در سال ۲۰۰۱ قیمت به کمترین میزان خود در تاریخ رسید؛ یعنی تنها ۳۰ سنت/پوند برای روبوستا و ۶۰ سنت/پوند برای عربیکا. البته قیمت‌ها طی سال‌های اخیر اندکی بهتر شده‌اند که عمدتا به‌خاطر کاهش تولید در برزیل و ویتنام است.

سقوط قیمت قهوه به یک بحران انسانی با تاثیرات ویرانگری بر تولیدکنندگان قهوه، جوامع و کشورها منجر شده است. خانواده‌های وابسته به پول قهوه، فرزندانشان به‌خصوص دخترها را از مدرسه درمی‌آورند و اندوخته‌های نسل بعد را به‌خاطر بی‌پولی در فنا می‌بینند. در برخی مناطق به‌خاطر عدم دسترسی به غذا و داروهای اساسی، گرسنگی و سوء تغذیه رو به افزایش است. تولیدکنندگان مستاصل قهوه ناچار به مهاجرت به شهرها برای تولید محصولات غیرقانونی همچون کاکائو می‌شوند. علاوه بر خانواده‌های کشاورزان، اقتصاد ملی نیز در عذاب است. به عنوان مثال، در کشورهای آمریکای مرکزی درآمد حاصل از صادرات قهوه در یک سال ۴۴ درصد کاهش یافت – یعنی از ۱.۷ میلیارد دلار در ۱۹۹۹/۲۰۰۰ به ۹۳۸ میلیون دلار در سال ۲۰۰۰/۲۰۰۱ (آکسفام، ۲۰۰۲). در همان دوره، درآمد صادرات قهوه اتیوپی ۴۲ درصد کاهش یافت، یعنی از ۲۵۷ میلیون دلار به ۱۴۹ میلیون دلار آمریکا. دولت‌های وابسته به صادرات قهوه، با کاهش شدید بودجه‌های آموزشی و بهداشتی و ناتوانی در بازپرداخت بدهی‌ها مواجه می‌شوند. برای کشورهایی مانند بروندی و اتیوپی که قهوه بیش از نیمی از درآمد صادرات را تشکیل می‌دهد، کاهش جهانی قیمت‌ها تهدیدی برای ایجاد توازن در بحران پرداخت‌ها تلقی می‌شود. برخی کشورها در آستانه بحران‌های جدی‌تر بشردوستانه‌اند، مانند بحرانی که مکزیک و رواندا در اوایل دهه ۱۹۹۰ تجربه کرده بودند[۳].

علل بحران

تا زمانی طولانی بعد از جنگ تجارت، قهوه توسط مجموعه توافقات بین‌المللی قهوه (ICAs)[۴] تنظیم می‌شد. سازمان ICA توافقی بین کشورهای تولیدکننده قهوه جهت محدود کردن عرضه و توافقی بین کشورهای مصرف‌کننده قهوه برای حفظ بالای قیمت‌ها بود. در این دوره قیمت قهوه در بسیاری از کشورهای تولیدکننده قهوه تنظیم شده و شرکت‌های فرادولتی به شدت در تثبیت و نظارت بر قیمت‌ها مشارکت داشتند. بعد از ۱۹۸۹ جنبش بازار آزاد بر دستورکار سیاسی بسیاری از کشورهای تولیدکننده کنترل پیدا کرد و کشورهای مصرف‌کننده دیگر توجیه جنگ سرد را برای حمایت از تولیدکنندگان نداشتند. در ۱۹۸۹ ICAها منحل شدند و در ۱۹۹۰ بسیاری از کشورهای تولید کننده به طور نسبی یا کامل صنعت قهوه خود را آزاد کرده بودند.

لیبرالیزاسیون داخلی با تلاش‌های آژانس‌های توسعه در جهت ارتقاء تولید و صادرات، از طریق اعطای وام برای پروژه‌ها و اصلاحات اقتصادی گسترده‌تر بود. برای مثال پروژه‌های متعدد توسعه محور به ویتنام در تولیدات و صادرات قهوه کمک رساندند. این کشور اکنون دومین کشور بزرگ صادر کننده قهوه در جهان است. پروژه‌های مشابهی نیز در کشورهای دیگر انجام شده است. از سال ۱۹۹۰ با کاشت درختان جدید قهوه، پیشرفت فناوری و ورود تازه‌واردان به بازار، تولید قهوه در جهان ۱۵ درصد افزایش یافته است. اما مصرف تنها نصف این میزان افزایش یافته که منجر به عرضه بیش از اندازه و تجمع سهام بیش از یک میلیون تن در کشورهای مصرف‌کننده شده است.

کشورهای تولیدکننده قهوه از حمایت‌های سیاسی کمی برای بازیابی خود و بازگشت به وضعیت پیش از ۱۹۸۹ بهره‌مند هستند. این مساله در شکست برنامه اخیر حفظ قهوه (CRP)[۵] که توسط انجمن کشورهای تولیدکننده قهوه (ACPC)[۶] برای تنظیم تولید قهوه کشورها ایجاد شده بود، بیشتر نمایان شد[۷]. البته کنترل میزان تولید اگر قیمت‌ها بتوانند به سطوح سودآورتری بازگردانده شوند، در طولانی مدت می‌تواند سودده باشد، اما در کوتاه مدت به‌خاطر از دست دادن فروش احتمال دارد هزینه‌بر باشد. کشورهای اندکی ممکن است حاضر باشند قدم اول را بردارند تا نهایتا همه به قیمت بالاتر دست پیدا کنند. با وجود پیش‌فرض‌ها و زمانی که مساله «سواری مجانی» مطرح می‌شود، توافق از این هم کمتر ممکن به چشم می‌آید. عرضه‌کنندگان عمده در شرق آسیا، مانند اندونزی و ویتنام، به دنبال افزایش سهم بازار خود، بی‌توجه به قیمت‌های جهانی هستند.

عدم حمایت کشورهای مصرف‌کننده قهوه نیز به بحران کنونی کمک کرده است. علیرغم شواهد بسیاری که حکایت از فجایع اجتماعی و اقتصادی کاهش مقررات بازار قهوه برای فقرا دارد، کشورهای ثروتمند از طرح مجدد مساله مدیریت قیمت کالاها در دستور کار بین‌المللی سر باز می‌زنند. آنها در عوض «سیاست عدم مداخله» را بکار گرفته‌اند چراکه این بحران تجارت خوبی برای شرکت‌های فراملی قدرتمند سیاسی آنها فراهم کرده است.

گواهی‌نامه تجارت عادلانه قهوه

در غیبت مداخله دولت در این بخش، رویکردهای نوآورانه، بخصوص تجارت عادلانه قهوه برای احیای تولید قهوه پیشنهاد شدند[۸]. تجارت عادلانه قهوه به عنوان بخشی از جنبش تجاری گسترده‌تر اواخر دهه ۱۹۴۰ در زمان تاسیس سازمان تجارت غیرانتفاعی (ATO)[۹] آغاز به کار کرد. ATO در مقایسه با سازمان‌های تجاری معمول، با تجارت مستقیم و قیمت مناسب‌تر به تولیدکنندگان صنایع دستی و کالاهای کشاورزی کشورهای در حال توسعه، سود بیشتری می‌رساند. تجارت عادلانه به خاطر پیشینه خود در ATO توانسته است طی دو دهه گذشته- بعد از اینکه در هلند ۱۹۸۸ به عنوان طرحی ابتکاری شروع به کار کرد- به سرعت گسترش یابد. عنوان تجارت عادلانه با وجود اینکه برخی روش های ATO را اتخاذ کرده است، به عنوان ابزار سیاست‌گذاری بازاری طراحی شده که همزمان امکان دستیابی به اهداف اجتماعی مربوط به سلامت، محیط زیست، عدالت اجتماعی و فقر را نیز میسر کرده است. عنوان تجارت عادلانه قهوه به طور خاص با هدف بهبود سطح معیشت و رفاه تولیدکنندگان قهوه با افزایش دسترسی آنها به بازار، تقویت سازمان‌هایشان، پرداخت مبلغی عادلانه و ایجاد روابط متداوم تجاری ایجاد شده است.

عنوان تجارت عادلانه در کانون جنبش تجارت عادلانه جای دارد. عنوان تجارت عادلانه در هلند از «مکس هِوِلار» شخصیت خیالی هلندی مخالف استثمار قهوه‌چینان در مستعمرات هلند برگرفته شده بود. خیلی زود عناوین دیگری به کار گرفته شدند و از این نام در بلژیک، دانمارک، فرانسه، نروژ و سوییس استفاده شد. کشورهای دیگر همچون کانادا، ایتالیا و آمریکا از عنوان مشترک مبادله عادلانه (ترنسفیر)[۱۰]، در انگلیس «بنیاد تجارت عادلانه» و در سوئد «تجارت عادلانه»[۱۱] استفاده کردند. در سال ۱۹۹۷، ۱۷ طرح ملی تجارت عادلانه (که امروز ۲۰ کشور شده‌اند) با یکدیگر یک سازمان مادر[۱۲] با عنوان سازمان‌های تجارت عادلانه بین‌المللی[۱۳] را تشکیل دادند. هر کشوری از آرم قهوه تجارت عادلانه خود استفاده می‌کند و البته تلاش برای استفاده از یک آرم مشترک بین اعضا در دست انجام است.

با توجه به طرح تجارت عادلانه، برای استفاده از آرم توسط کسانی که قهوه بو می‌دهند، آنها باید قهوه را از صادرکنندگان بهره‌مند از گواهی‌نامه تجارت عادلانه که در درجه اول سازمان‌های پرورش قهوه تحت نظر FLO هستند، خریداری کنند. در درجه دوم حداقل قیمت FLO را که بر اساس نوع قهوه و منشا آن تعیین می‌شود (برای قهوه ارگانیک ۰.۱۵ دلار به ازای هر پوند) را، به همراه نرخ افزوده ۰.۰۵ دلار برای هر پوند پرداخت کنند (جدول ۱)[۱۴] . سوم اینکه ۶۰ درصد از ارزش قرارداد را باید به عنوان پیش‌پرداخت بپردازند. تولیدکنندگان هم:

 ۱.باید سازمان‌های کوچک و خانوادگی باشند؛

۲.تحت سازماندهی تعاونی‌های مستقل و دموکراتیک باشند؛

 ۳.حامی محیط زیست و منابع طبیعی باشند، تا بتوانند عضو انجمن تولیدکنندگان تجارت عادلانه قهوه FLO شوند.

ذینفعان

مصرفکنندگان:

مصرف کنندگان و تعهد اجتماعی آنها پشتوانه‌های اصلی تجارت عادلانه قهوه‌اند. نگرانی‌های تشدید یافته  مصرف کنندگان شمالی (مصرف کنندگان در کشورهای توسعه یافته) پیرامون اخلاق جهانی و افزایش «مصرف اخلاقی» که به طور فزاینده‌ای رویکرد انتخاب محصولات را شکل می‌دهند، موجب حمایت بیشتر از جنبش تجارت عادلانه و نفوذ آن به بازار شمالی (برای قهوه و سایر کالاهای دیگر مانند موز، چای، شکلات، عسل و شکر) شده است. تجارت عادلانه قهوه این گونه نگرانی‌های اخلاقی را مد نظر قرار داده و به مصرف کنندگان این اطمینان را می‌دهد که خرید محصول معامله بهتری برای تولیدکنندگان جنوبی است. به این ترتیب، مصرف قهوه تجارت عادلانه فرصت مهمی را برای مصرف کنندگان فراهم می‌کند تا خودشان را اعضای آگاه جامعه بدانند. مصرف کنندگان با ایجاد یک قرارداد شهروندی و بومی با شبکه‌های تجارت عادلانه، از طریق خرید و مصرف خود می‌توانند هنجارهای قدیمی کسب و کار و اقداماتی که تاکنون بدنه اصلی تجارت را شکل داده‌اند به چالش بکشند. علاوه بر این، افزایش تجارت مصرف کنندگان در تجارت عادلانه امکان شکل دهی قدرت معامله جمعی را فراهم می‌کند که هم می‌تواند سازمان‌ها را تحت فشار قرار دهد تا عضو تجارت عادلانه قهوه شوند و هم می‌تواند موجب تغییراتی در روابط شمال و جنوب به طور کلی شود.

کشاورزان، تعاونی‌ها و جوامع روستایی

در حال حاضر، ۲۲۱ تعاونی تولیدکننده قهوه، نماینده ۸۰۰ هزار تن از تولیدکنندگان کوچک در ۲۴ کشور عمده صادرکننده قهوه در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین (TransFair USA، ۲۰۰۶) هستند. مهمترین تأثیر تجارت عادلانه بر زندگی کشاورزان خرده‌پایی است که در سال‌های اخیر توانسته‌اند قهوه خود را با قیمت‌هایی بسیار بالاتر از بازارهای متعارف بفروشند. محاسبه اختلاف بین شاخص قیمت میانگین ICO و قیمت تجارت عادلانه، نشان می‌دهد که تولیدکنندگان با فروش قهوه از راه تجارت عادلانه تنها در سال ۲۰۰۳، مبلغ ۲۲ میلیون دلار اضافه درآمد داشته اند (FLO، ۲۰۰۶). یک تعاونی در اتیوپی گزارش داد که ۷۰ درصد قیمت قهوه فروخته شده از طریق صادرات به کشاورزان او می‌رسد، در مقایسه با تنها ۳۰ درصد از قیمت در صورت فروش در بازار آزاد. در اوآخاکای مکزیک کشاورزان تخمین می‌زنند که  درآمد فروش از طریق کانال‌های تجارت عادلانه نسبت به روش سنتی دو برابر شده است. برای بسیاری از پرورش‌دهندگان خرده‌پای قهوه تفاوت نرخ افزوده آنها می‌تواند به معنای تفاوت بین بقا و ورشکستگی باشد. قیمت‌های بالا شرایط زندگی آنها را بهبود داده و اکنون آنها می‌توانند نیازهای اولیه خود را تامین کنند.

اما منافع غیرمستقیم تعاونی‌های کشاورزی از این هم مهمتر هستند.  عضویت در سازمان‌های تجارت عادلانه مستلزم این است که تولیدکنندگان همگی در تسهیل ظرفیت صادرات کشاورزان خرده‌پا و تقویت این انجمن‌ها به عنوان ابزاری برای پیشرفت اجتماعی، اقتصادی اعضای آن سازماندهی شده باشند. الزامات FLO همچون دموکراتیک بودن تصمیمات مربوط به سرمایه‌گذاری، نرخ افزوده اجتماعی عادلانه (۰.۰۵ دلار برای هر پوند) حامی اقدامات جمعی تعاون‌های تولیدی است. بسیاری از تعاونی‌ها این پول را در امور زیرساختی قهوه، از جمله بهبود کیفیت، کنترل کیفیت، تغییرات ارگانیک، انبارها، وسایل تهیه، و همچنین در پروژه‌های اجتماعی، از جمله مدارس، بهداشت، و خدمات بهداشتی سرمایه‌گذاری می‌کنند. آنها همچنین فرصت‌هایی برای استقلال اقتصادی و مشارکت جامعه برای زنان فراهم می‌کنند.

با وجود اینکه انگیزه آشکار تجارت عادلانه حمایت از خود کشاورزان و جوامع آنهاست، فلسفه درونی آن حفاظت از محیط زیست و کشاورزی پایدار است. در حال حاضر بیش از ۸۰ درصد قهوه تجارت عادلانه ارگانیک است، برعکس قهوه‌های معمولی که از کودهای شیمیایی و آفت کش‌هایی همچون DDT استفاده می‌کنند که حتی ممکن است موجب آلودگی مجراهای آب محلی و آسیب به سلامت کشاورزان شود. قهوه‌های معمولی که در مزارع بزرگ تولید می‌شوند باعث فرسایش، جنگل‌زدایی و از دست دادن تنوع زیستی می‌شوند؛ اما کشاورزان تجارت عادلانه باید تابع شرایط خاص محیط زیستی و حافظ منابع طبیعی باشند.

طباخان و توزیع کنندگان

طباخان و توزیع کنندگان و نام تجاری آنها به شدت بر مشخصات محصول و تقاضای مصرف کننده در بازار تاثیرگذارند. طباخان و توزیع کنندگان می‌توانند در ترویج تجارت عادلانه تاثیرگذار باشند؛ به این صورت که گروه‌های تجارت عادلانه تصمیم گرفتند با استخدام طباخان، توزیع کنندگان و استفاده از عناوین تجارت عادلانه در محصولات بنام خود، از طریق کانال‌های خرده‌فروشی معمولی، فروش قهوه خود را افزایش دهند. مطابق با گزارش معامله عادلانه آمریکا، طباخان و توزیع کنندگان، لینک‌های اصلی زنجیره ارزش تجارت عادلانه هستند، چرا که آنها می‌توانند انواع قهوه سبز فروخته شده را تعیین کرده و بیشترین سود را در زنجیره ارزش برای جذب هزینه‌های مربوط به تجارت عادلانه (ترنسفیر ایالات متحده آمریکا، ۲۰۰۶) فراهم کنند.

تجارت عادلانه قهوه با افزایش درخواست مصرف کنندگان برای کالاهای برانگیزاننده مسئولیت اجتماعی، برای طباخان و توزیع کنندگان سودآور است. تحقیقات نشان داده‌اند که ۸۱ درصد آمریکایی‌ها حاضرند در صورت برابری قیمت و کیفیت، مارک کالای خود را در حمایت از جنبش یا هدف خاصی تغییر دهند و ۶۳ درصد از مصرف کنندگان با توجه به تاثیر خریدشان در جهان، تصمیم به خریداری محصولات می‌گیرند (ترنسفیر آمریکا، ۲۰۰۶). برخی از خرده‌فروشان، با توجه به این روند بازار، شرکت‌هایی برای تشویق تعهد مصرف کنندگان به مسئولیت اجتماعی گسترده‌تر در کنار کسب سود، تاسیس کرده‌اند. حتی سود برخی شرکت‌ها به بازاریابی مسئولیت اجتماعی و مصرف اخلاقی متکی است. طباخان و توزیع کنندگان به صورت کلی دستورالعمل مشخصی از مسئولیت اجتماعی تهیه کرده‌اند که مطابق با آن می‌توان با ارائه تبلیغ مثبتی از محصول به مصرف کنندگان مزایایی بدست آورد.

البته ورود طباخان و توزیع کنندگان به شبکه تجارت عادلانه پروسه‌ای ناهموار بوده است. هنگامی که عنوان‌بندی تازه آغاز به کار کرده بود، خرده‌فروشان و طباخان متعهد قهوه که مدت‌ها مستقیما از تولیدکنندگان خریداری می‌کردند، به راحتی وارد شبکه تجارت عادلانه شدند و به توسعه و حفظ آن کمک کردند. اما طباخان اصلی به علت نگرانی‌های صنعتی متعارف نسبت به کیفیت برند، استانداردسازی و بهره‌وری، بسیار کندتر عمل کرده و تمایلی به مشارکت ندارند.

سازمان‌های تجارت عادلانه

سازمان‌های دارای علامت تجاریِ تجارت عادلانه همچون FLO و اعضای آن مستقیما در تولید و تجارت قهوه مشارکت ندارند. در عوض، آنها با همکاری با تعاونی‌های قهوه‌ساز، واردکنندگان، طباخان/ عمده‌فروشان و خرده‌فروشان، به گسترش بازار تجارت منصفانه کمک می‌کنند. طباخان قهوه و توزیع کنندگان نیز می‌توانند با خرید مجوز لوگوی تجارت عادلانه در بسته‌بندی‌های مخصوص قهوه در صورت خرید از گروه‌های تعاونی FLO از استانداردها و رویه‌های آن حمایت کنند. برخلاف سایر رویه‌های صدور گواهی‌نامه مانند برچسب‌های غذاهای ارگانیک یا محصولات پایدار جنگلی که مشخصا بر شرایط تولید متمرکز هستند، معیار صدور گواهی‌نامه تجارت عادلانه هم شرایط تجارت و هم شرایط تولید را مدنظر قرار می‌دهد. FLO دائما تولیدکنندگان و گروه‌های تعاونی آنها را تحت نظر دارد و فهرست تولیدکنندگانش را ثبت می‌کند. در عین حال سازمان‌های ملی ثبت برند، مجوز صادره، نحوه نظارت و دستمزد طباخان، واردکنندگان و توزیع کنندگان را تحت نظر دارند.

مسائل مربوط به سیاستگذاری‌ها

کشاورزان از تجارت عادلانه چقدر سود می‌برند؟

پرسش متداول درباره تجارت عادلانه قهوه این است که چقدر از فروش محصولات به کشاورزان می‌رسد. با وجود اینکه بسیاری از مصرف کنندگان بر این باورند که کشاورزان بخاطر قیمت‌های بالای فروش در این نوع تجارت، سود بیشتری می‌کنند، مطالعه مندوزا در سال ۲۰۰۰ ثابت کرد که اینطور نیست. مندوزا در سال ۱۹۹۶ قیمت و زنجیره تقاضای کشاورزانی که در نیکاراگوئه مستقیم تولید می‌کردند و در انگلیس به فروش می‌رساندند را بررسی کرد. نتایج او نشان می‌دهد که کشاورزان فقط یک دلار آمریکا را به ازای هر پوند یا ۲ درصد از ارزش افزوده خرده‌فروشی ۴.۲۳ دلار دریافت کردند. سیستم توزیع بریتانیا بزرگترین کسری از ارزش افزوده خرده‌فروشی را جذب کرد – ۱.۵۴ دلار آمریکا یا ۳۶ درصد. البته مطالعه مندوزا چون در سال ۱۹۹۶ انجام شده ممکن است سود فعلی کشاورزان از تجارت عادلانه را در نظر نگیرد، چراکه قیمت جهانی قهوه آن زمان به قیمت تضمین شده تجارت عادلانه نزدیک‌تر بود و بازارهای حاشیه‌ای نیز گسترده‌تر بودند.

زنر (۲۰۰۲) نیز توزیع ارزش افزوده یا کمک جانبی تجارت عادلانه برای فروش هر پوند قهوه «عربیکای» خرد شده در ایالات متحده را ارزیابی می‌کند (شکل ۴). زنر نشان می‌دهد که حدود ۴۳ درصد (۶۵ سنت از ۱۵۰ سنت) کمک جانبی خرده فروشی به قهوه‌سازان منتقل می‌شود. بقیه پول صرف مجوز تجارت عادلانه، توزیع، بودجه تولید، مالیات و هزینه‌های دیگرِ کشور تولیدی می‌شود. از آنجا که هزینه تجارت عادلانه کشاورزان ثابت است (۱،۲۶ دلار آمریکا)، هزینه‌ها و حاشیه سود در طول زنجیره تامین با توجه به نرخ افزوده خرده فروشی (یعنی کمتر یا بیشتر از ۱.۵۰ دلار آمریکا) و درصد کمک جانبی دریافتی تولید کنندگان تغییر می‌کند.

با توجه به محاسبات زنر به نظر می‌رسد که بخش قابل توجهی از قیمت در تجارت عادلانه به تولیدکنندگان می‌رسد. اما یک سوال مهم همچنان پابرجا است و آن اینکه آیا طرح تجارت عادلانه نسبت به برنامه انتقال مستقیم روش مطلوب‌تری برای انتقال درآمد است یا خیر؟

مقدار قابل توجهی از ارزش افزوده باقی مانده در تجارت عادلانه همچنان یا به سود شرکت‌ها تبدیل می‌شود و یا صرف هزینه‌های اداری سازمان‌های تجارت عادلانه می‌شود[۱۵]. مشخصا یک خریدار متعهد با نوشتن یک چک ۱.۵ دلاری بجای خرید یک پوند قهوه تجارت عادلانه، موجب افزایش درآمد کشاورزان می‌شود. اما این که خریداران از لحاظ روانی حاضر به پرداخت این پول باشند، خیلی مشخص نیست.

آیا تجارت عادلانه یک راهحل مناسب در دراز مدت است؟

از دیدگاه اقتصادی، قیمت‌های بالای محصولات تجارت عادلانه، به عنوان «قیمت کف» برای کشاورزان پیشرو که در غیر این صورت به دنبال جایگزینی برای تولید قهوه خواهند بود، به کار می‌آید. اگر امکان دسترسی به مزایای تجارت عادلانه در بلندمدت تضمین شود، مشکلی پیش نخواهد آمد. اما این فرض برای اکثر تولیدکنندگان اشتباه است، زیرا تجارت عادلانه هنوز هم یک بازارچه است، نه بازار اصلی. با وجود رشد سهم بازار تجارت عادلانه قهوه در سال‌های اخیر، این تجارت هنوز هم بسیار کوچک است (به طور متوسط ​​کمتر از ۵ درصد). با توجه به این که برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند که درصد مصرف کنندگانی که مایل به پرداخت بیشتر برای محصولات اخلاقی هستند نسبتا بالاست، این سهم نشان‌دهنده شکاف بین نگرش مصرف کنندگان نسبت به محصولات اخلاقی و رفتار واقعی آنها در بازار است (پلزماکر و دیگران، ۲۰۰۳). در بازار قهوه نیز مانند اکثر بازارهای دیگر، بیشتر مصرف کنندگان با توجه به ویژگی‌های محصول مانند قیمت، کیفیت، راحتی و آشنایی با نام تجاری، به جای اصول اخلاقی تصمیم‌گیری می‌کنند.

این به این معناست که با حفظ این روند عرضه قهوه تجارت عادلانه از تقاضای آن فراتر خواهد رفت. یک نتیجه ممکن این است که کمک جانبی تجارت عادلانه سقوط خواهد کرد: اگر تولیدکنندگان بسیاری بخواهند وارد این بخش بازار شوند انگار یک بازارچه بخواهد برای قیمت‌های بالا فرمان دهد. امکان دیگر این است که کمک جانبی در یک مرحله ثابت بماند و فرصت فروش در کانال تجارت عادلانه محدود شود، که همین الان هم اتفاق افتاده است. هم اکنون تمام تولیدکنندگان فقیر و آنهایی که تنها می‌توانند بخش مشخصی از کل تولید خود را بفروشند، نمی‌توانند به بازار تجارت عادلانه وارد شوند. ترنسفر آمریکا گزارش می‌دهد که کشاورزانش به طور متوسط تنها ۱۵ درصد از تولید ماهانه خود را به خریداران تجارت عادلانه می‌فروشند. سقوط یا محدود شدن کمک جانبی به تنهایی نمی‌تواند از تولیدکنندگان در بازار تجارت عادلانه حمایت کرده و جوابگوی مشکلات نظام‌مند میلیون‌ها کشاورز باشد. مشکل هجوم همه به یک بازار ظاهرا سودآور (که آن را استدلال اشتباه[۱۶]) می‌نامند، دهه‌ها پدیده‌ای معمول در تولید کالا بوده است.

آیا تجارت عادلانه از لحاظ اقتصادی کارآمد است؟

ایده کمک به کشورهای در حال توسعه با پرداخت قیمت بیش تر برای کالاهای آن ها ممکن است کشش غریزی ایجاد کند اما اگر بخواهیم فراتر از اثر مستقیم درآمد به آن بنگریم، کاملا بدیهی است که این اقدام دارای مطلوبیت جهانی است[۱۷]. گاهی معامله ای در بازار با توجه به تفاوت  داشته های افراد به توزیع نابرابر ثروت منجر می شود. اما این نتیجه ممکن است به نقطه بهینه پارتو برسد به این معنا که وضع کسی بهتر نمی شود، مگر با بدتر شدن وضع دیگری. تلاش های بازتوزیعی برای مقابله با نابرابری می تواند از یکسو برابری را افزایش داده و از سوی دیگر منجر به کاهش بهره وری اقتصادی شود. بازتوزیع درآمد با وجود جذابیت اخلاقی اش، بازده اقتصادی کارآمد را مخدوش می کند. ماسلند و وال نشان داده اند که تحت شرایط خاصی از نظر کارآیی تجارت عادلانه نسبت به تجارت آزاد یا عدم تجارت فرعی تر است. اما توازن بین برابری و کارآمدی همواره محل مناقشه بوده است و هر جامعه ای باید خود تصمیم بگیرد که آیا قصد افزایش برابری با افزایش مقداری ناکارآمدی را دارد یا خیر.

از دست دادن بازده همچنین می تواند منجر به حذف واسطه ها در معاملات تجاری عادلانه شود. حامیان تجارت عادلانه معتقدند دور زدن واسطه ها موجب کاهش کسر سود در چرخه تولید خواهد شد و به کشاورزان فرصت می دهد تا قیمت بالاتری از فروش دانه های قهوه خود بگیرند. اما این استدلال منطق اولیه اقتصاد را که حامی حضور جدی واسطه ها است نادیده می گیرد: عدم تقارن اطلاعاتی[۱۸]. کاملا مشخص است که بازار قهوه با شکاف بین منبع تولید و کیفیت غیرقابل مشاهده شناخته می شود. بدون حضور واسطه ها که معمولا در ارزیابی کیفیت قهوه بسیار خوب عمل می کنند، واگذاری وظیفه جست و جو و مقایسه کیفیت به خود خریداران قهوه تجارت عادلانه منجر به تحمیل پرداخت هزینه های اطلاعاتی بیشتری به آن ها می شود[۱۹]. زمانی که هزینه اطلاعات نسبتا زیاد می شود، خریداران ممکن است دست از جست و جو برداشته و خود را «محدود به» فروشندگان اندک با کیفیتی نامعلوم کنند. این گروه از تولیدکنندگان قهوه که می دانند خریداران امکان دسترسی به اطلاعات مطلوب ندارند، دچار «خطر اخلاقی[۲۰]» شده و تصمیم می گیرند دانه های بی کیفیت خود را از طریق کانال تجارت عادلانه به فروش برسانند و دانه های مرغوب خود را برای کانال فروش سنتی نگه می دارند. در نتیجه ناکارآمدی این بازار، تجارت عادلانه دچار فروپاشی می شود.

گزینههای سیاستگذاری

مشکلات کنونی در بازار قهوه پیچیده اند و نیاز به یک استراتژی یکپارچه دارند. گزینه های سیاست گذاری هم باید به مشکلات کوتاه مدت کشاورزان قهوه رسیدگی کنند و هم راه حل هایی دراز مدت برای تولید بیش از اندازه در بازار ارائه کنند. کارآمدترین استراتژی بلند مدت می تواند کمک به اکثریت کشاورزان برای یافتن سایر منابع درآمدی و از بین بردن موانع تغییر محصول باشد. در هر صورت تا دستیابی به این هدف دراز مدت، تجارت عادلانه باید ادامه یابد.

ایجاد مسئولیت اجتماعی و اعتماد مصرفکنندگان

باید در راستای ارتقاء عملکرد تجارت عادلانه گروهی گسترده و پایدار از مشتریان دائمی پیدا کرد. از آنجایی که مردم عموما بر اساس قیمت و کیفیت تصمیم به خریداری می گیرند، سازمان های تجارت عادلانه باید بُعد «مسئولیت اجتماعی» به قهوه اضافه کنند تا مشتریان تحریک به تقاضا شوند. آن ها می توانند با ایجاد کمپین های آموزشی و رسانه ای آگاهی عمومی نسبت به تجارت عادلانه را افزایش دهند. این استراتژی برای بسیاری از بازارهای اروپایی موثر بود. این استراتژی می تواند برای تاثیرگذاری بر خرید مصرف کنندگان، خریداران بزرگ را به خرید محصولات تجارت عادلانه متقاعد کند. خریداران سازمانی مانند دفاتر دولتی، بیمارستان ها، دانشگاه ها، خطوط هوایی و کافی شاپ ها می توانند تاثیر زیادی در بازار تجارت عادلانه داشته باشند. در تنظیمات سازمانی، مصرف کنندگان فردی نیازی به «نظرخواهی» جهت تصمیم گیری برای خرید محصولات اخلاقی ندارند، زیرا قبلا برای آنها تصمیم گرفته شده است (لوی و لینتن، ۲۰۰۳). اعتماد مصرف کننده به ساز و کار تجارت عادلانه برای تقویت بازار تجارت عادلانه قهوه نیز اهمیت دارد (رینولدز،  ۲۰۰۲). مهم نیست مشتریان تا چه حد خیر باشند، اگر باور نکنند ارزش اضافی که پرداخت می کنند به کشاورزان فقیر کمکی نمی کند، آن ها از خریداری قهوه تجارت عادلانه سر باز خواهند زد. از آنجایی که پروسه بین المللی تجارت عموما نسبتا انتزاعی و پنهان از مشتریان بالقوه است، این اعتماد باید بر اساس ارتباط تجاری بین خرده فروش و مشتری و مهم تر از آن بین سازمان های دارنده عنوان تجارت عادلانه وجود داشته باشد. اگر آشکار شود که ارزش اضافه به سود تبدیل می شود، ارتباط فروشنده و مشتری مشکل ساز خواهد شد. برای مثال ضمانت می شود که یک کشاورز از فروش قهوه خود در تجارت عادلانه ی قهوه ۱.۲۶ دلار به ازای هر پوند دریافت می کند، چه مشتریان ۵ دلار چه ۱۰ دلار به ازای هر پوند پرداخت کنند. سازمان های تجارت عادلانه می توانند با حفظ شفافیت، ساز و کار خود و ضمانت اینکه از گواهی نامه های آن ها سوء استفاده نمی شود به اعتماد مشتری کمک کنند.

جریان اصلی

جریان اصلی تجارت عادلانه قهوه می تواند با هدف قرار دادن طباخان و خرده فروشان به گسترش مشتری های دائمی تجارت عادلانه قهوه کمک کند. طباخان و خرده فروشان هدف می توانند آن هایی باشند که به مسئولیت اجتماعی سازمانی متعهدند یا کسانی که نسبت به قبول این اصول پذیرا هستند. تجارت عادلانه با تاکید غیرمستقیم بر این که کشاورزان بازار اصلی هزینه هایی می دهند که حتی هزینه تولید آن ها را پوشش نمی دهد، می تواند به طرز موفقیت آمیزی شرکت های تولید قهوه ای را که تولیدشان با توجه به حساسیت های مشتریان مورد شک است در معرض خطر قرار دهند. تجربه ایالت متحده ی آمریکا نشان داده است که برخی فروشندگان به خصوص خرده فروشان و باز به خصوص خرده فروشان قهوه با افزایش فروش تجارت عادلانه شان به سرعت واکنش نشان می دهند. اما بقیه طباخان و خرده فروشان کندتر عمل کرده اند. برخی به شدت با اصطلاح «تجارت عادلانه قهوه» مخالفت کرده اند، چرا که معتقدند این عنوان یعنی بقیه  انواع تجارت قهوه «غیرمنصفانه» است. برخی شرکت ها به دلایل متعدد به خصوص ترس از دست دادن تعداد کثیری از خریداران متعهد اجتماعی، متعاقبا رویکرد خود را تغییر داده و شروع به خرید درصد مشخصی از قهوه تولیدکنندگان تجارت عادلانه کرده اند. برای مثال استارباکس که در سال ۲۰۰۴ نگران تهدید تصویر عمومی اش شده بود، با دودلی ۴ درصد از کل خرید خود را به تجارت عادلانه قهوه اختصاص داد. این مقدار در سال ۲۰۰۵ به بیش از دو برابر افزایش یافت.

طباخان بین المللی با وجود داشتن نقش حیاتی در گسترش بازار، نسبت به سایرین دیرتر به تجارت بین المللی قهوه می پیوندند. شرکت های فراملیتی به عنوان عاملان قدرتمند اقتصادی که مصرف کنندگان دنیای غنی را به مصرف کنندگان ضعیف متصل می کنند، می توانند از طریق طرح های بازاریابی موجود خود، سهم بازار قهوه تجارت عادلانه را گسترش دهند. آن ها اینگونه بودجه های سودآور خود از بازار سنتی را به خطر می اندازند. چهار طباخ بزرگ قهوه یعنی کرفت، نستله، پروکارت و گمبل و سارا لی از ترس محدودیت تقاضا برای تجارت قهوه عادلانه نقش ویژه ای در این حوزه نداشته اند. فشار عمومی در ایجاد حساسیت بیشتر به مسئولیت اجتماعی در مشارکت این شرکت ها در جنبش تجارت عادلانه نقش مهمی دارد.

محدود کردن عرضه

فراتر از تجارت عادلانه راه حل مشخص برای این بحران برگرداندن مجدد عرضه به سمت تقاضا و ثبات در قیمت‌ها در سطوح پرسود است. تمام کشورهای تولیدکننده قهوه باید این راه حل را با ترکیبی از سهام، کنترل تولید و حفظ صادرات بکار بگیرند. اما باید این واقعیت را نیز در نظر گرفت که برنامه های مدیریت عرضه موثر از زمان قطعنامه توافق بین المللی قهوه (ICA) در سال ۱۹۸۹ خیلی موثر عمل نکرده اند، چنین اقدام جمعی‌ای باید بر بازسازی اعتماد متقابل بین کشورهای تولیدکننده و حمایت مالی کشورهای مصرف کننده صورت گیرد.

آکسفام خواستار یک اقدام اضطراری جهت از بین بردن قهوه های بی کیفیت (حدود ۵ میلیون کیسه) است که اکنون به عنوان سهام در کشورهای واردکننده ذخیره شده است. کاهش این ذخایر به منزله اعلام خطری به بازار است و منجر به افزایش قیمت تخمین زده شده از ۲۰ درصد در مقایسه با قیمت های سال های ۲۰۰۰-۲۰۰۱ می شود، و ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون دلار درآمد صادرات اضافی برای کشورهای تولیدکننده قهوه، و هدر دادن حدود ۱۰۰ میلیون دلار هزینه خواهد داشت (آکسفام، ۲۰۰۲)[۲۱]. تامین مالی احتمالی این اقدام باید میان دولت ها و شرکت های درگیر مورد مذاکره قرار گیرد. علاوه بر تخریب انبار، بخشی از صادرات قهوه جهان باید حفظ شود. برای تسهیل اجرای برنامه های نگهداری صادرات، دولت ها و سازمان های کمک کننده باید به سیاست های فعلی افزایش تولید قهوه، از جمله یارانه برای تمیز کردن زمین، استفاده از کود و معرفی درخت های پیوندی پرثمر، خاتمه دهند.

گوناگونی

سیاستگذاران ملی و اهداگران باید در زمینه اعتبار، کمک های فنی و اطلاعات بازار حمایت بیش تری داشته باشند تا کشاورزان خرده پای قهوه بتوانند به سایر محصولات کشاورزی یا فعالیت غیرکشاورزی نیز مشغول شوند. گوناگونی مسئله ساده ای نیست چراکه میلیون ها کشاورز قهوه هستند که موقعیت هرکدام نیز منحصر به فرد است. گوناگونی تنها زمانی که خود کشاورزان تصمیمات اصلی را می گیرند و زمانی که معنای منبع برای آن ها واقعی باشد، معنا پیدا می کند (آکسفام، ۲۰۰۲). به کشاورزانی که قصد تغییر محصول را دارند باید اطلاعات کافی درباره بهترین محصول جایگزین مناسب با خاک، آب و هوا و فرصت های بازار ارائه شود. همچنین آن ها نیازمند اطلاعات بیشتری درباره رشد محصولاتی که با آن ها آشنا نیستند و ساز و کار بازار هستند تا بتوانند به بهترین قیمت ها دست یابند. گوناگونی با گسترش برنامه های ملی برای تنوع کشاورزی بیش تر احتمال موفقیت دارد.

بیرون آمدن از تولید قهوه کار دشواری است چرا که بسیاری از گزینه های موجود مانند پنبه و شکر به عنوان گزینه های کاشت رد می شوند. قوانین کنونی سازمان تجارت جهانی [۲۲](WTO) درباره قهوه نتوانسته کشورهای ثروتمند را از شانه خالی کردن از مسئولیت حمایت مالی تولیدات کشاورزی در بازارهای جهانی بازدارد. همچنین در محدود کردن بازار محصولاتی که کشاورزان در صورت تغییر از تولید قهوه به آن ها روی بیاورند موفق نبوده است. قوانین جدید سازمان تجارت جهانی ممکن است برای حل مشکل کافی نباشند اما آن ها به کشورهایی که قصد تنوع دارند امیدهایی می دهند. بدون تعهد کشورهای توسعه یافته در حوزه ی دوحه[۲۳] جهت حذف یارانه های مستقیم و غیرمستقیم داخلی و صادراتی برای محصولات کشاورزی و اطمینان از اینکه کشاورزان در کشورهای در حال توسعه دسترسی کافی به محصولات متنوع دارند وضع قانون جدید ممکن نیست.

توانمندسازی کشاورزان

کشورهای تولیدکننده قهوه در راستای تلاش های محدودسازی عرضه باید اقداماتی را برای افزایش قدرت کشاورزانی که قصد ماندن در بازار قهوه را دارند انجام دهند. یک راه برای این کار ایجاد زیرساخت های بازار اصلی و ارائه اطلاعات بازار است. کشاورزان خرده پا در نقاط دور افتاده کشورهای فقیر امکان مشاهده وضعیت بازارهای بین المللی را ندارند و معمولا در مقابل معامله‌گرانی که این اطلاعات را دارند در موضع ضعف هستند. معمولا برای کشاورزان دشوار است که پیشنهاد قیمت را زیر سوال ببرند و یا به خوبی چانه بزنند. چون معمولا در موقعیت دریافت کننده قیمت بوده اند. تلفن، رادیو و اینترنت همگی راه های ممکن انتقال این اطلاعات به کشاورزان هستند. علاوه بر این اطلاعات بیشتر می تواند موقعیت کشاورزان در بازار را بهبود داده و اطلاعات فنی درباره برداشت و بهره برداری از محصولات و مشاوره درباره فرصت های بازار به آن ها ارائه کند (آکسفام، ۲۰۰۲). نهایتا باید به کشاورزان امکان دسترسی بهتر و راحت تر به اعتبار ارائه شود تا کم تر برای تامین مالی وابسته به دلالان باشند.

بهبود کیفیت

بهبود کیفیت برای بازگرداندن ارزش به قهوه دارای اهمیت ویژه ای است و مهمترین تلاش بین المللی برای حل این مساله برنامه بهبود کیفیتICO  با عنوان [۲۴](QIP) است. هدف این برنامه جلوگیری از صادرات قهوه بی کیفیت تر از حد معین است که مورد استقبال کشورهای صادرکننده قهوه قرار گرفته است. QIP برای موفقیت خود نیاز دارد تا نقش کشاورز را در بهبود کیفیت قهوه افزایش دهد. اعتقاد بر این است که کشاورزان کوچک توانایی بیشتری برای تولید قهوه با کیفیت دارند زیرا آنها در مورد انتخاب بذرهای رسیده نسبت به اپراتورهای بزرگتر و مزارع مکانیکی دقت بیشتری دارند. اما کشاورزان کوچک برای بهبود کیفیت نیز نیاز به مساعدت دارند. آن ها در عین حال نیازمند مکانیسمی هستند که در بهبود کیفیت محصولاتشان به آن ها پاداش دهد. ایجاد طرح بهبود کیفیت برای تاثیرگذاری بیشتر می تواند اطمینان حاصل کند که پشتیبانی فنی به تولیدکنندگان ضعیف داده شده و یک سیستم رتبه بندی ایجاد شده است. همچنین باید برنامه‌ای برای قهوه بی کیفیتی که مناسب صادرات نیست ریخته شود. کشورهای با بازار داخلی محدود، برای جذب این قهوه نیاز به حمایت داخلی دارند.

راه دیگر بهبود کیفیت، حل مشکل اطلاعات با برقراری مجدد رابطه بین کشاورزان و واسطه ها است. کشاورزان با وساطت کارآمد واسطه ها می توانند انگیزه بیش تری برای بهبود کیفیت داشته باشند چرا که به خاطر تولید قهوه باکیفیت تر پاداش می گیرند. از طرف دیگر خریداران تجارت عادلانه در صورت تضمین کیفیت بهتر، انگیزه بیش تری برای پرداخت بیشتر خواهند داشت. اگر بازده کلی بازار بهبود یابد، افزایش قیمت در نتیجه بهبود کیفیت می تواند هزینه های اقدامات واسطه‌ها را جبران کند و به سود خالص برای نظام و کشاورزان منجر شود. مهم است که واسطه ها از طریق مقررات بازار به نحوی رقابتی کار کنند، در غیر این صورت دوباره عدم تعادل قدرت در زنجیره تامین قهوه وارد می شود و درآمدهای بهره‌وری تنها در جیب واسطه ها می روند.

 

برای مطالعهی بیش تر:

Levi, M., and A. Linton. 2003. Fair Trade: A cup at a time? Politics and Society 31 (3): 407–۳۲. Oxfam. 2002. Mugged: Poverty in your coffee cup . Oxford, UK. Raynolds, L., D. Murray, and P. Taylor. 2004. Fair Trade coffee: Building producer capacity via global networks. Journal of International Development 16 (8): 1109–۲۱.

منابع

FLO (Fairtrade Labelling Organizations International). 2006. http://www.fairtrade.net/. Halle, M., J. Switzer, and S. Winkler. 2002. Trade, aid and security: Elements of a positive paradigm . Winnipeg, Canada: International Institute for Sustainable Development.  ICO (International Coffee Organization). 2007. Trade statistics.  http://www.ico.org/trade_statistics.asp.  Levi, M., and A. Linton. 2003. Fair Trade: A cup at a time? Politics and Society 31 (3): 407–۳۲. Maseland, R., and A. Vaal. 2002. How fair is Fair Trade? De Economist 150 (3): 251–۷۲. Mendoza, R. 2000. The hierarchical legacy in coffee commodity chains. In

  1. Ruben and J. Bastiaensen, eds., Rural development in Central America . New York: St. Martin’s Press. Moore, G. 2004. The Fair Trade movement: Parameters, issues and future research. Journal of Business Ethics 53 (1–۲): ۷۳–۸۶. Oxfam. 2002. Mugged: Poverty in your coffee cup . Oxford, UK.

Pelsmacker, P., L. Driesen, and G. Rayp. 2003. Are Fair Trade labels good business? Ethics and coffee buying intentions. Working Paper. Ghent University, Ghent, Belgium.  Raynolds, L. 2002. Consumer/producer links in Fair Trade coffee networks. Sociologia Ruralis

 ۴۲ (۴): ۴۰۴–۲۴. Raynolds, L., D. Murray, and P. Taylor. 2004. Fair Trade coffee: Building producer capacity via global networks. Journal of International Development 16 (8): 1109–۲۱. TransFair USA. 2006. http://transfairusa.org/content/about/index.p hp.  Zehner, D. 2002. An economic assessment of “Fair Trade” in coffee. Chazen Web Journal of International Business (Fall), Columbia University.

[۱] International Coffee Organization

[۲] International Coffee Agreement

[۳] برخی معتقدند که درگیری های مسلحانه در چیاپاس و اوآخاکای مکزیک و نسل کشی رواندا بخشی از ادامه ی بحران قهوه بوده است (به هال و همکاران، ۲۰۰۲ مراجعه کنید.).

[۴] International Coffee Agreements

[۵] Coffee Retention Plan (CRP)

[۶] Association of Coffee Producing Countries (ACPC)

[۷] مطابق با قواعد CRP، که از برزیل و کلمبیا آغاز شده بود، صادرکنندگان باید ۲۰ درصد از صادرات خود را از بازار محرومین تهیه کنند.

[۸] تجارت عادلانه یکی از سه طرح «پایدار» قهوه است؛ دو مدل دیگر قهوه ارگانیک و سایه‌دار هستند. قهوه ارگانیک تحت دستورالعمل صدور گواهینامه تولید می‌شود و در رشد آن از هیچگونه آفت کش و کود مضر مصنوعی استفاده نمی‌شود. قهوه Shadegrown (سایه‌دار) در مناطقی که از سایبان درختی(سایه درختان) برای محافظت از دانه قهوه در بعضی از فصل‌های رشد استفاده می‌شود تولید می‌شود.

[۹] Alternative Trade Organization (ATO)

[۱۰] TransFair

[۱۱] Rättvisemarkt

[۱۲]Umbrella Organization: انجمنی از مؤسساتِ شاغل در یک حوزه خاصّ صنعتی و اغلب مرتبط با یکدیگر است که برای هماهنگ‌سازیِ فعالیت‌ها یا منابع مورد استفاده اعضاء تشکیل می‌شود. این اصطلاح در زبان فارسی به «سازمان مادر» یا «سازمان اصلی» ترجمه شده است.

[۱۳] Fairtrade Labelling Organizations (FLO)

[۱۴] زمانی که قیمت جهانی قهوه از حداقل قیمت ضمانت شده افزایش یابد، وارد کنندگان باید ۰.۰۵ دلار به ازای هر پوند بالاتر از قیمت جهانی بازار پرداخت کنند.

[۱۵] به عنوان مثال، TransFair USA، یک سازمان با ۴۰ کارمند، برای حقوق، سفر، کنفرانس ها و نشریات خود در سال ۲۰۰۵، ۱.۷ میلیون دلار هزینه کردTransFair USA 2006)).

[۱۶] the fallacy of composition: زمانی از استدلال اشتباه سخن می‌گوییم که تنها بخشی از یک جمله صحیح است، نه کل آن. برای مثال صرفه‌جویی کار درستی است، اما وقتی همه صرفه‌جویی کنند برای اقتصاد ضرر دارد چراکه با کاهش تقاضا بازار دچار رکود می‌شود. (گرچه خود این مثال محل مناقشه است. م)

[۱۷] این بحث بی توجه به جنبه اجتماعی و محیط زیستی کاملا به بعد اقتصادی تجارت عادلانه تاکید دارد.

[۱۸]  information asymmetry

[۱۹] استدلال مخالف بر این مبنا است که وجود تعدادی از واسطه ها ممکن است جریان اطلاعات را متوقف کند و باعث ناکارآمدی بازار شود.

[۲۰] moral hazard

[۲۱] در راستای جلوگیری از کاهش قیمت از میزان سودآوری در آینده ، یک استراتژی بلندمدت برای سهام احتمالی باید دنبال شود(آکسفام، ۲۰۰۲).

[۲۲] World Trade Organization (WTO)

[۲۳] Doha Round

[۲۴] Quality Improvement Program (QIP)

 

 

دانلود اولین شماره فصل‌نامه به شکل کامل

دانلود دومین شماره فصل‌نامه دستادست به طور کامل

دانلود سومین شماره فصل‌نامه دستادست به شکل کامل

این مقاله بلند در سه شماره پیاپی چاپ شده. برای دیدن نمودارها و عکس‌ها به نسخه اصلی مجله مراجعه کنید.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.