نوشته ناجو سامبا سیلا
ترجمه و تلخیص آزاده فرشیدی
توزیع ناعادلانه ماحصل تجارت عادلانه، تا حد زیادی برخواسته از مشخصاتی است که گرفتن گواهی آن دارد. گواهی تجارت عادلانه به نشانی گفته میشود که سازمانهای دارای گواهی میتوانند آن را به محصولاتشان وصل کنند و نشان میدهد که محصول تولید شده بر اساس اصول تجارت عادلانه تولید شده است. این گواهی از سوی سازمانهای بینالمللی تجارت عادلانه صادر میشود. سیستم گواهی یک جانبداری دولایه را به ضرر فقیرترین کشورهای در حال توسعه ارائه میدهد. اول اینکه، ملاحظاتی در رابطه با هزینه گواهی وجود دارد. این هزینهها با وجود یکسان بودن در سرتاسر دنیا و با احتساب تساوی تمام مسائل دیگر، برای فرودستترین کشورهای دنیا به نسبت گرانترند. دوم اینکه به طور کلی گواهی برای سازمانهای تولیدکننده بزرگ کمهزینهتر از سازمانهای کوچک است. در نهایت، هزینه انطباق با استانداردهای تجارت عادلانه (مانند تغییرات در روشهای کشاورزی و مدیریتی) برای سازمانهای کوچک، به خاطر پایینتر بودن بهرهوری و توان اقتصادی، بیشتر است.
اقلام تحت پوشش گواهی تجارت عادلانه معمولا بر پایه محصولات صادراتی آمریکای لاتین هستند. قهوه ۳۶% درخواستهای گواهی را در بر میگیرد. این محصول به همراه چای (۹.۳%)، میوه تازه و سبزیجات (۹.۱%) و موز (۸%) لیست محصولات گواهی شده برتر سال ۲۰۰۹ را تکمیل میکنند. از هر دو محصول گواهی شده، یکی قهوه یا موز یا کاکائو است. از لحاظ درآمد صادرات نیز، قهوه با ۴۷%، بالاترین میزان فروش در میان محصولات تجارت عادلانه را داراست و موز با ۱۸.۸% در رده دوم قرار دارد. قهوه و موز دو سوم کل درآمد صادرات محصولات تولید شده تحت تجارت عادلانه را تشکیل میدهند. در کل آمریکای لاتین ۲۶۳ تا از ۳۱۷ گواهی صادرشده در سال ۲۰۰۹ (به عبارتی ۸۳% گواهیها) برای قهوه و ۷۰ تا از ۷۱ گواهی موز را در اختیار دارد.
یعنی آمریکای لاتین در مقایسه با آفریقا و آسیا دو برابر سود میبرد زیرا گواهیها برایشان ارزانتر هستند و آنها با محصولات اصلی خود بر بازار مسلطند. نتیجه این سیستم جانبدارانه این است که آمریکای لاتین ۵۶% مجموع درخواستهای موثر گواهی را در اختیار دارد، در حالی که سهم آفریقا ۲۹%، سهم آسیا ۱۴% و اقیانوسیه ۱% است. کشورهای آمریکای لاتین اگرچه بدون شک در دسته نابرابرترین کشورهای دنیا قرار دارند، ولی مطمئنا جزو فقیرترین کشورها نیستند. مکزیک اولین کشوری بود که تجارت عادلانه در آن مورد آزمایش قرار گرفت، با این حال، این عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی یک چهارم مجموع تولید ناخالص ملی کل حوزه آمریکای لاتین و دریای کارائیب را تولید میکند. در واقع، میزان تولید ناخالص ملی مکزیک از مجموع کل کشورهای مرکز و جنوب آفریقا (پایینتر از صحرای آفریقا) بالاتر است. چنانچه از این زاویه به مساله نگاه شود، به نظر میآید که سیستم تجارت عادلانه از ابتدا جانبدارانه بوده است. بدون شک تجارت عادلانه به تولیدکنندگان فقیر و آسیب پذیر کمک میکند، اما مطمئنا در خدمت فقیرترینها نیست. درخواست موثر گواهی در رابطه مستقیم با درآمد کشور است. کشورهایی که توسط بانک جهانی دارای درآمد متوسط رو به بالا ردهبندی شدهاند ۵۴% کل تولیدکنندگان دریافتکننده گواهی تجارت عادلانه را تشکیل میدهند، در حالی که کشورهای کمدرآمد فقط ۱۲% از آن مجموع را در اختیار دارند. در این میان، توسعهنیافتهترین کشورها (ال دی سی ها) فقط ۱۳.۵% درخواستهای موثر گواهی را در اختیار دارند. هر تعریفی از فقر و آسیبپذیری اقتصادی را که در نظر بگیریم، نتیجه یکسان است، تجارت عادلانه فقیرترین کشورها را شامل نمیشود.
بعضیها این بحث را مطرح میکنند که در کشورهایی مانند مکزیک نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی بزرگی وجود دارند که در نتیجه آنها بعضی گروهها در وضعیت فقر شدید قرار میگیرند. این بحث تردیدناپذیر است اما قانعکننده نیست. اول اینکه، این استدلال توضیح نمیدهد که چرا در چنین کشورهایی با چنین سیستمهای نابرابری، معمولا پردرآمدترین فقرا توسط تجارت عادلانه انتخاب میشوند. دوم اینکه، معیار توجیه اینکه کدام کشورها شایستگی پیوستن به سیستم تجارت عادلانه را دارند دارای تناقضاتی است. برای مثال فرانسه کشور بسیار ثروتمندی است، با این حال کارگرها و کشاورزان فقیر بسیاری دارد. پس چرا همانطور که گاهی در مباحث مطرح شده است، تجارت عادلانه را در فرانسه گسترش ندهیم، یا حتی در آمریکا یا بریتانیا؟ مهرههای اصلی تجارت عادلانه میگویند که این کشورها بخاطر در اختیار داشتن ابزارهای لازم، توان مقابله با مشکلات خود را دارند. اما این در مورد مکزیک و ثروتمندترین کشورهای در حال توسعه نیز صادق است. حتی تفاوت میزان درآمد مکزیک با کشورهای کمتر توسعه یافته از تفاوت میان میزان درآمدهای فرانسه با مکزیک چشمگیرتر است. اگر ما براساس معیار نیاز، مکزیک را بر فرانسه ترجیح بدهیم، مطابق همان استدلال، میبایست فقیرترین کشورها را بر کشورهای در حال توسعه ثروتمندتر ارجح بدانیم.
از سوی دیگر برخی از کشورها بسیار به صادرات تعداد محدودی محصولات اولیه وابسته هستند. کمترین تغییرات قیمت میتواند تاثیرات قابل توجهی در اقتصاد آنها داشته باشد. در سیستم تجارت عادلانه، کشورهایی با اینچنین وابستگی کمتر نمایان میشوند، در حالی که کشورهایی که دارای صادرات متنوعتری هستند، حضور پررنگ تری دارند.
بگذارید مورد قهوه را بررسی کنیم، محصولی که چون عمدتا توسط موسسات تولیدی کوچک تولید میشود، دارای امتیازات عمده در بخش توزیع است. اتیوپی و بروندی از جمله کشورهایی هستند که بیشترین میزان وابستگی به قهوه را دارند. قهوه به ترتیب ۳۴% و ۲۶% درصد از درآمد صادرات آنها را تشکیل میدهد. در سال ۲۰۰۹، در مجموع سه گواهی تجارت عادلانه برای این دو کشور صادر شد. در مقابل، مکزیک و پرو به ترتیب ۴۲ و ۵۷ گواهی دریافت کردند که نزدیک به ۳۱% کل گواهیهای موثر برای قهوه است. با این حال این دو اقتصاد نسبتا متنوع هستند و با هر نرخی که در نظر گرفته شود، صادرات قهوه فقط کمتر از ۲% کل درآمد صادرات آنها را تشکیل میدهد.
در آمریکای لاتین، دو کشور هندوراس و نیکاراگوآ بسیار به قهوه وابستهاند. در مقام مقایسه، وابستگی آنها به قهوه ده برابر مکزیک و پرو است. اما سهم آنها از مجموع کل درخواست گواهی کمتر است. این مساله برای تجارت عادلانه موز، کاکائو و کتان هم صادق است. کشورهایی با بیشترین وابستگی به این محصولات کمترین میزان حضور در سیستم تجارت عادلانه را دارا هستند. در میان محصولات گل سرسبد سیستم، تنها چای از این حالت استثناء است. با این حال یکی از خصوصیات آن (همینطور برای موز، گلها و گیاهان، و میوهها و سبزیجات) این است که عمدتا در کشتگاهها و توسط کارگران مرد و زن مزدبگیر تولید میشود.
این مستثنی بودن کشورهای کمتر توسعه یافته و دیگر کشورهای آسیبپذیر حاصل یک انتخاب عمدی استراتژیهای عنوانبندی تجارت عادلانه نیست. مساله از اینجا به وجود میآید که جنبش علیالخصوص خواهان کمک به آنهایی است که در حال حاضر در مسیر توسعه قرار دارند. به عبارت دیگر موسسات تولیدیای که دارای پتانسیل توسعه و پیش نیازهای سازمانیاند.
حرکت در مسیر تجارت عادلانه بسیار دشوارتر از حد توان کشورهای فقیر است. تجارت عادلانه به صورت اختصاصی عمل در حوزه محصولات کشاورزی را در اولویت قرار داد. این یک واقعیت است که کشورهای کمتر توسعه یافته کشورهایی هستند که در آنها نیروی کار عمدتا در کشاورزی بکار گرفته میشود. با این حال مشکل این است که کشورهای کمتر توسعه یافته معمولا به مقیاس وسیعتری به صادرات محصولات اولیهای غیر از محصولات کشاورزی وابستهاند. بخش تجارت سازمان ملل، آنکتد، فقط ۱۱ تا از مجموع ۴۹ کشور فقیر را در رده کشورهای صادرکننده محصولات کشاورزی (که محصولات کشاورزی بالای نیمی از درآمد صادراتشان را تشکیل میدهند) قرار میدهد. مساله زمانی پیچیدهتر میشود که میبینیم اکثر کشورهای کمتر توسعه یافته در نهایت واردکننده محصولات غذایی هستند. همه کشورهای کمتر توسعه یافته، به استثناء سه تای آنها، در دستهبندی تعریف شده توسط سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل، در رده کشورهای کم درآمدِ دارای کسری غذا قرار میگیرند.
بنابراین، تجارت عادلانه بیشتر به سود کشورهای آمریکای لاتین است زیرا این منطقه در مجموع صادرکننده محصولات کشاورزی است. برای مثال آرژانتین، نیمی از درآمد صادرات خود را مدیون محصولات کشاورزی است. به عبارت دیگر، کشاورزی در آمریکای لاتین عمدتا روی صادرات تمرکز دارد، در حالی که برای کشورهای کمتر توسعه یافته آفریقا و آسیا، کاربرد معیشتی دارد.
به تعبیری، “اشتباه” بنیانگذاران تجارت عادلانه و جنبشی که آنان بنا نهادند، این بود که معتقد بودند آنچه که در آمریکای لاتین اعمال میشود در بقیه مناطق در حال توسعه نیز قابل انجام است. اگر تجارت عادلانه در بستر آفریقا متولد شده بود، احتمالا تمرکز بیشتری بر محصولات معدنی و نفتی میداشت. به همین ترتیب، چنانچه در آسیا شکل میگرفت، احتمالا به طور ویژه ای به تجارت محصولات پارچهای و پوشاک میپرداخت.
به نظر میرسد که تجارت بینالمللی در عمل میدان عمل “باشگاه”هاست. تحت شرایط برابر، ثروتمندان بیشتر با ثروتمندان داد و ستد میکنند تا با فقرا. توجیهگر این مساله تفاوت در سطوح توسعه یافتگی آنهاست. ورای تمام توجیهات، شناسایی یک مدل جامع گسترش گواهی تجارت عادلانه در بعضی نواحی دنیا دشوار است. در آفریقای مرکزی و جنوبی، کشور آفریقای جنوبی، با ثروتمندترین اقتصاد (به لحاظ تولید ناخالص ملی)، با تعداد ۵۴ عدد از ۲۶۰ عدد، صدرنشین درخواستکنندگان گواهی تجارت عادلانه در سال ۲۰۰۹ است. دو محصول تجارت عادلانه عمده این کشور، میوه و سبزیجات تازه و انگور هستند که در بین ۱۰ محصول صادراتی برتر کشور نیستند. در آسیا، هند دارنده ۵۶ عدد از ۱۲۴ عدد گواهی تجارت عادلانه صادر شده در سال ۲۰۰۹ بود. محصولات اصلی این کشور کتان و چای هستند.
به طور خلاصه، قسمت اعظم عواید تجارت عادلانه، به کشورهای آمریکای لاتین تعلق میگیرد. تجارت عادلانه در عملیات جهانی خود درگیر فلسفه توزیع بینالمللی به سود فقیرترین کشورها یا حتی وابستهترین کشورها نیست. در واقعیت، به نظر میرسد این جنبش پیرو طرز تفکر طبقه ثروتمند است. به عبارت دیگر منطقی است که در خدمت حکومت ثروتمندان است.
و نکته شایان توجه این است که شخصیتهای اصلی و طرفداران تجارت عادلانه هنوز این مسئله را درک نکردهاند که تجارت عادلانه از آمریکای لاتین در مقابل آفریقا و آسیا حمایت میکند و گواهی سیستم فراتر از دسترس بسیاری از کشورهای در حال توسعه است.
منبع:
Sylla، Ndongo Samba. 2014. نقدی بر تجارت عادلانه: تجارت عادلانه یک جنبش ناموجه در خدمت ثروتمندان است. https://www.theguardian.com/global-development/2014/sep/05/fairtrade-unjust-movement-serves-rich (دسترسی در ۲۰/۵/۱۳۹۷)
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.