تراژدی مشاعات

تراژدی مشاعات چیست و این اصطلاح از کجا آمده؟

دانشمند بوم‌شناسی به نام گرت هاردین در سال ۱۹۶۸ مقاله‌ای با این عنوان نوشت و در آن نگرانی خود را در زمینه افزایش جمعیت و آزادی خانواده‌ها در انتخاب تعداد فرزندان‌شان بیان کرد. او نگران بود که منابع مشترک زیستی تاب پاسخگویی به این وضعیت را نداشته باشند. در همین زمینه منتقد دولت رفاه و اصل ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر بود. اما در کنارش منتقد رفتار بر مبنای حداکثر کردن سود هم بود، چون این مساله نیز به زیان کل بشریت بود. او معتقد بود مشاعات باید با چیزی به جز وجدان بشری کنترل شوند. چون وجدان در این زمینه ناکاراست و افراد خودخواه در این حالت در وضعیت بهتری قرار می‌گیرند (به این مساله سواری مجانی هم گفته می‌شود، یعنی حالتی که فرد خودخواه همچنان به مصرف بی ملاحظه ادامه می‌دهد در حالی که افراد نوع‌دوست مصرف خود را کنترل کرده‌اند. این حالت منتهی به وضعیت بهتر افراد خودخواه می‌شود.)

بعدها الینور استروم -دانشمند علوم سیاسی که به خاطر کار روی مشاعات نوبل اقتصاد گرفت- به بررسی بیشتر مشاعات پرداخت و راه‌حل نهادی را مطرح کرد. او معتقد بود نهادها قادر به حل این مشکل در سطوح‌ مختلف هستند.

به هرحال از سال ۱۹۶۸ تا همین امروز برای حل این مشکل راه‌حل‌های کاملا راست‌گرایانه و نئولیبرالی همچون خصوصی‌سازی مشاعات را در کنار راه‌حل‌های چپ‌گرایانه‌ای همچون اداره دسته‌جمعی و اشتراکی مشاعات توسط تمام بهره‌مندان داشته‌ایم. ما در این شماره دو مقاله از این دو نحله فکری را در کنار هم آورده‌ایم، اگرچه با راه‌حل خصوصی کردن منابع مشترک کاملا مخالفیم و معتقدیم این مساله به نابرابری‌ها و بحران‌های عمیق و ساختاری فعلی در جهان ما، بیش‌تر دامن می‌زند. زیرا که کنترل و بهره‌برداری از آن‌چه متعلق به همه انسان‌ها -اکنونیان و آیندگان- و زیست‌بوم همه جانداران و جانوران است را بر عهده شرکت‌هایی می‌گذارد که نشان داده‌اند علی‌رغم ادعاهای گوناگون، در نهایت اولویت اصلی‌شان کسب سود و انباشت سرمایه شخصی است.

تراژدی مشاعات

 

تراژدی مشاعات*

مارک گریفیتس [۱]و جیل کیکول[۲]

ترجمه از: آزاده فرشیدی و ارغوان رضازاده‌نیا

کارآفرینان اجتماعی نسبت به فرصت‌های متعددی که برای رفع برخی از مشکلات عمده جامعه وجود دارند، اشراف کامل دارند. ولی ای‌کاش به همان میزان از موانع متعددی که می‌توانند مسیرپیاده‌سازی راه‌حل‌ها را سد کنند، مطلع بودند. نویسندگان این مطلب، با ارائه پیشنهادات‌شان در قالب روش تراژدی مشاعات، سعی می‌کنند توضیح دهند که چرا و چگونه اهرم قرار دادن دانش و منابع شرکای زیست‌بوم مربوطه‌شان می‌تواند به بسیاری از کارآفرینان کمک کند که با غلبه بر موانع به موفقیت دست یابند.

حوزه کارآفرینی اجتماعی لبریز از قابلیت‌ها و نوآوری‌هایی است که می‌توانند برخی از بدقلق‌ترین مشکلات جامعه را مورد توجه قرار داده یا به صورت بالقوه رفع نمایند. در این مقاله ما نقش “تراژدی مشاعات” را برجسته نموده و اینکه چگونه بیان‌گر فرصت‌ها و نیز موانع پیش‌روی کارآفرینان اجتماعی است را، مورد مطالعه و موشکافی قرار می‌دهیم. ما از مثال شرکت وِردانت پاوِر، یک تأمین کننده انرژِی سبز، برای بیان نظرات‌مان استفاده می‌کنیم.

“تراژدی مشاعات” به مصرف بی‌رویه و تا مرز تخلیه یک منبع مشترک توسط افرادی که درعین حال که می‌دانند سوءاستفاده از یک منبع مشترک با منافع بلندمدت‌شان در تضاد است اما به طورمستقل و براساس عقلانیت ابزاری[۳] خود عمل می‌کنند، اشاره دارد. اولین استفاده از این عبارت به مقاله سال ۱۹۶۸ زیست شناس آمریکایی، گَرِت هاردین، در مجله سایِنس -البته این ایده اولین بار در یک جزوه در سال ۱۸۳۳ توسط دبلیواِف لوید مطرح شده بود- نسبت داده می‌شود که در آن روش عرفی استفاده اشتراکی کشاورزان اروپایی از مرتع برای چرای گوساله‌ها را توضیح می‌دهد. نفع شخصی هر گله‌دار حکم می‌کند که هر آنچه گاو در اختیار دارد برای چرا به مرتع ببرد، حتی اگر کیفیت مرتع مشترک در اثر چرای بیش از حد آسیب ببیند. در این حالت فرد از همه گاوهایی که دارد حداکثر بهره ممکن را می‌برد، اما آسیب وارده به مشاعات میان همه اعضای گروه تقسیم می‌شود.

این تراژدی در مباحثات مربوط به مسائل محیط زیستی مورد استفاده قرار می‌گیرد و مدلی برای توضیح طیف وسیعی از مشکلات منبع‌محور فعلی جامعه از جمله آبیاری یا ماهی‌گیری بیش از حد، تخریب زیستگاه و ازدحام ترافیک است. این مدل علی‌الخصوص برای مبحث مورد نظر ما یعنی آلودگی هوا کاربرد دارد. جایی که نیروهای اقتصادی قوی استفاده از جو زمین را به عنوان زباله‌دانی رایگان همگانی برای گازهای گلخانه‌ای تشویق می‌کنند. واضح است که هر راه حلی برای این مشکل یک خیر اجتماعی در ابعاد ماموت است. حقیقت این است که هر نفر از مجموعه شش ملیارد جمعیت زمین برای پرهیز از هزینه‌های کنترل انتشار آلودگی انگیزه دارد. اگرچه این انگیزه به نوبه خود پدیدآورنده مشکل «مسافر مجانی» است. «مسافر مجانی» شخصی است که از حاصل دسترنج دیگران سود می‌برد، بدون این‌که بهای آن را بپردازد.

 

راه‌کارها و راه حل‌های مدرن

به طورکلی دو راه عملی برای غلبه بر مشکل مسافر مجانی وجود دارد: مشارکت اجباری (مالیات‌گذاری)، که نوعی مقررات است، و دوم مرتبط کردن خیر عمومی به یک خیر فردی (مجاب کردن مردم به پرداخت هزینه به صورت داوطلبانه). درمورد آلودگی هوا، رایج‌ترین راه حل تا به امروز، حول محور مشارکت اجباری از طریق مالیات کربن یا دادوستد (تحدید و مبادله) گازهای منتشره متمرکز بوده است. در سال‌های اخیر، توجه بیشتری به سمت راه‌های «خصوصی‌سازی» مشاعات معطوف شده است. به این معنی که کالای مشترک به دارایی خصوصی تبدیل گردد و به این ترتیب به مالکان جدید انگیزه‌ای برای اعمال تمهیدات لازم برای پایداری‌اش بدهد. این مساله می‌تواند یک راه حل ممکن برای مشکل ازدحام ترافیک از طریق وضع عوارض راه و جاده باشد. با این حال، موفقیت آن در مورد مساله آلودگی هوا بسیار نامحتمل است.

باب کردن مالیات بر کربن به عنوان راه حل بالقوه مشکل آلودگی هوا این طور عمل می‌کند: مالیاتی بر میزان محتوای کربن سوخت‌های مصرف شده اعمال می‌گردد، تا ابزار بالقوه مقرون به صرفه‌ای برای کاهش انتشارات گازهای گلخانه‌ای در اختیارمسئولان قرار دهد. این مالیات پیگویی[۴] (مانند مالیاتی بر فعالیت‌هایی که هزینه‌های اجتماعی منفی تولید می‌کنند) تولیدکنندگان گازهای گلخانه‌ای را که هزینه‌های اجتماعی اعمال خود را بطور کامل پرداخت نمی‌نمایند، جریمه می‌کند. به عبارت ساده‌تر، این مالیات، مالیات اعمال شده بر آلودگی منتشره مبتنی بر محتوای کربن سوخت مصرفی، در یک پروسه تولیدی مشخص است.

دیگر راهکار عمده تبادل گازهای منتشره (تحدید و مبادله) است، راهکاری مبتنی بر بازار، که انگیزه اقتصادی لازم برای کاهش انتشارات آلاینده‌ها را فراهم می‌کند. یک مسئول مرکزی (بخش دولتی) برای میزان آلاینده‌ای که امکان انتشار دارد حداکثر مجاز (ظرفیتی) تعریف می‌کند. سپس این حداکثر مجاز اختصاص داده شده در قالب مجوز فروخته می‌شود، که نشان‌دهنده حق تخلیه حجم مشخصی از آلاینده‌ها است. شرکت‌ها موظف به داشتن تعداد مجوز معادل میزان [حداکثر کل] آلاینده‌های منتشره هستند. برای مثال، یک مجوز انتشار آلاینده می‌تواند معادل انتشار یک تُن دی‌اکسید‌کربن در نظر گرفته شود. از آنجایی که مجموع تعداد مجوزها نمی‌تواند از میزان حداکثر مجاز فراتر رود، مجموع انتشار نیز محدود به همان سطح خواهد بود. بعد از قرار دادن حداکثر مجاز، شرکت‌ها هرکدام می‌توانند آزادانه انتخاب کنند که آیا می‌خواهند میزان انتشارات خود را کاهش دهند و اگر می‌خواهند، چگونه اقدام نمایند. عدم ارائه گزارش [یا اخذ] مجوز انتشار آلاینده، عموما از طریق یک سازوکار نظارتی حکومتی که با تحمیل جریمه‌هایی هزینه تولید را افزایش می‌دهند، تنبیه‌پذیر است. در بهترین حالت، شرکت‌ها کم‌هزینه‌ترین راه تطابق با راهبردهای آلاینده را انتخاب خواهند کرد. در بسیاری از سیستم‌های تحدید و مبادله، سازمان‌هایی که آلودگی ایجاد نمی‌کنند (و بنابراین هیچ تعهدی ندارند) نیز می‌توانند در مبادله مشارکت کنند. برای مثال، گروه‌های حامی محیط زیست می‌توانند مجوزهای انتشار آلاینده را خریده و از چرخه خارج نمایند، و بدین ترتیب قیمت مجوزهای باقیمانده را بالا ببرند.

هر دوی این روش‌ها بسیار بحث برانگیزند و به راحتی سیاست‌زده می‌شوند. مخالفان مقررات محیط زیستی بر افزایش هزینه کسب و کار در نتیجه وضع مالیات، جابجایی کسب و کارها، نرخ بیکاری بالاتر و رد کردن ارتباط انتشارکربن و گازهای گلخانه ای از بیخ و بن به شکل سیاسی، متمرکز می‌شوند. مخالفان مقررات محیط زیستی بر افزایش هزینه کسب و کار در نتیجه وضع مالیات، جابجایی کسب و کارها، نرخ بیکاری بالاتر تاکید دارند و سیاست‌بازانه بر عدم ارتباط انتشار کربن و گازهای گلخانه‌ای با تغییرات اقلیمی اصرار دارند. اما این چنین راهکارهای اداری و بالا-به-‌پایین، فرصت پرداختن به مشکل با روشی پایین-به-بالا را در اختیار کارآفرینان اجتماعی قرار می‌دهند. به ویژه نوآوری‌های کارآفرینانه‌ای که شراکت خصوصی-عمومی را بکار می‌گیرند معمولا در این زمینه موفق عمل می‌کنند.

 

کارآفرین اجتماعی را وارد کنید

اساسا کارآفرینان اجتماعی، مشکل مسافر مجانی را با استفاده از روش‌های نوآورانه، برای آوردن راه حل تراژدی (خواه محصول و خواه خدمات) به بازار، و مجبور کردن مصرف کنندگان به پرداخت هرگونه هزینه اجتماعی، حل می‌کنند. بنابراین، خود تراژدی فرصت‌هایی را برای کارآفرینان اجتماعی فراهم می‌آورد تا خدمات ضروری و پرمنفعت به لحاظ اجتماعی را با قیمت مناسب انجام دهند. (اکثر قریب به اتفاق پروژه‌های اجتماعی با یک ایده برای بهینه‌سازی اجتماع از طرق مختلف، آغاز می‌شوند. آنها کالاهای تجاری روند کارآفرینانه هستند. همچون کالاهای تجاری «ملموس»، «ایده‌ها» نیز به عنوان مواد خامی که فرصت‌ها و کسب و کارها از آنها خلق و آغاز می‌شوند، ارزشمندند.)

شرکت وِردانت پاوِر

وِردانت پاوِر (وی پی) در سال ۲۰۰۰ در شهر نیویورک بنیان گذاشته شد و از آن زمان تا کنون برای خود به عنوان یک توسعه دهنده متخصص در طراحی و بکارگیری انرژی تجدیدپذیر دریایی با استفاده از فن‌آوری‌های انرژی آبی-جنبشی اختصاصی جایگاهی کسب نموده است. هدف شرکت فراهم آوردن انرژی تجدیدپذیر به ویژه برای جوامع در حال توسعه، با استفاده از توربین‌های زیرآبی است. ران اسمیت، رئیس هیئت مدیره و مدیر اجرایی ارشد شرکت، دیدگاه‌های زیر را که در میان بسیاری، اگر نه همه، کارآفرینان اجتماعی مشترک است، بیان می‌کند:

«انگیزه‌های من ترکیبی از آرمان‌های تجاری و اجتماعی هستند. گرایش شغلی من هرگز بر روی ثروت فوق‌العاده متمرکز نبوده، بلکه بیشتر بر روی کار و خلق چیزی منحصربه‌فرد تاکید داشته است.»

فن‌آوری وی پی هیچ ردپای کربنی حاصل از عملیات ندارد. در عین حال که مدیریت شرکت همواره در مسیر رسیدن به هدف غایی شرکت ثابت قدم بوده است، تمرکز اصلی آن بایستی بر چالش‌های تجاری دخیل در تجاری‌سازی فن‌آوری تجدیدپذیر دریایی و ایجاد یک جریان درآمدی که به پایداری آن بیانجامد، قرار گیرد. این شرکت اخیرا برای وزارت انرژی در ایست ریوِر واقع در شهر نیویورک آزمایشات اثبات کارایی ایده را تکمیل کرد. هدف این بود که نه تنها انجام‌پذیری سامانه و بهینه‌سازی مسائل مربوط به جای‌گذاری توربین‌ها و تولید برق را به نمایش بگذارند، بلکه قابلیت‌های کلی آن را نیز ارزیابی کنند. وی پی نشان داده است که حتی با جای‌گذاری تعداد محدودی از توربین‌ها، قابلیت تولید برق کافی برای مصرف محله روزولت آیلَند در ایست ریوِر را داراست. با توجه به موفقیت آزمایشات، نبود ردپای کربن و قابلیت اتصال به شبکه برق محلی، به نظر می‌رسد که وی پی راه حلی منطقی و انجام پذیر برای تراژدی آلودگی هوا ارائه داده است.

با این حال، آوردن راه حل به بازار به این سادگی نبود. در حقیقت، موانعی که بر سر راه وردانت پاور قرار دارند همان موانع عمده‌ای هستند که از پیشروی بیشتر کارآفرینان اجتماعی ممانعت به عمل آورده‌اند.

مشکلات خصوصی‌سازی منابع مشترک

شرکت وی پی درآمد ندارد و در نتیجه عایدی سود آن صفر است. از آنجا که درآمد این شرکت صفر است در نتیجه تحت حمایت سرمایه‌گذاران خصوصی و/یا دولت است. از طرف دیگر حمایت مالی دولتی در اکثر موارد نیازمند داشتن یک حامی مالی خصوصی نیز هست و این بدان معنا است که حتی با گرفتن کمک مالی دولت، وی پی باید یک سرمایه‌گذار خصوصی نیز داشته باشد و این مقوله یک چالش بزرگ برای وی پی است که چگونه بنگاه‌های مالی را که به دنبال افزایش سود خود هستند، راضی کند که در یک فعالیت اجتماعی سرمایه‌گذاری کنند.

هزینه محصولات جایگزین- سوخت‌های بر پایه کربن- به طور کامل بیانگر هزینه آلودگی نیست. همه می‌دانند که آلودگی هوا هزینه اجتماعی در بر دارد، اگرچه هیچ کس این هزینه را به طور کامل پرداخت نمی‌کند. برای کنترل آلودگی، باید هزینه دقیق اقتصادی آن کشف گردد تا از مسائلی چون بهره‌وری بی هزینه اجتناب شود. بنابراین پایداری شرکت وردانت پاور متکی بر تمایل دولت به وضع مالیات‌های سنگین برای مصرف کنندگان بی‌رویه و یا وضع سیاست‌های اقتصادی کاهش هزینه تولید و یا بخشودگی مالیاتی برای سرمایه‌گذاران در حوزه انرژی پایدار است.

یکی از ترس‌ها در ایجاد تراژدی بیشتر، به تطابق شرکت با قوانین حمایتی زیست محیطی موجود برمی‌گردد. اثر توربین‌های آبی بر روی زندگی آبزیان رودخانه، علی الخصوص، ماهیان، و قوانین مربوط به حفاظت محیط زیست از بزرگترین چالش‌های شرکت وی پی بوده است. شرکت در آغاز ۷۵۰۰۰ دلار از بودجه خود را صرف تحقیق در حوزه ماهیان کرد که تاکنون این بودجه به میلیون‌ها دلار افزایش پیدا کرده است، در واقع این شرکت تا کنون بیشتر بودجه خود را به جای آنکه صرف تولیدات ساختمانی و تکنولوژی‌های نوین کند، صرف تحقیقات زیست محیطی کرده است.

مقوله قابل بحث در این حیطه به تفاوت انگیزه قانون‌گذاران و کارآفرینان اجتماعی برمی‌گردد. مشکل اساسی در این مورد از بوروکراسی ناکارآمد سازمانی نشات می‌گیرد. به عنوان مثال، برای کسب مجوزهای لازم برای فروش، وی پی باید پروژه ایست ریوِر را از نظر اکولوژیک، ناوبری، تفریحی، هیدرودینامیکی و حفاظت تاریخی مورد آزمایش قرار دهد. برای انجام این کار، شرکت باید تحقیقات گوناگونی انجام دهد، که شامل تعیین مشخصات آبزیان قعر دریا، کیفیت آب، تحقیقات هیدرودینامیکی، تحقیقات هیدرو آکوستیک، ارزیابی موجودات کمیاب و یا در معرض انقراض، تحقیقات بیولوژیکی ایست ریوِر، تحقیق اماکن تفریحی، تحقیقات ناوبری و امنیتی و تحقیق در رابطه با منابع تاریخی است. فقط پس از پایان این تحقیقات که دو سال به طول می‌انجامد ، وی پی می‌تواند برای دریافت مجوز و ساخت طرح تجاری در ایست ریوِر اقدام کند. بنابراین، هزینه‌های مربوط به انطباق‌های الزامی برای راضی کردن مسئولین ناظر بر واحدهای منابع مشترک مربوطه مهمترین مانع برای کسب سودآوری شرکت است.

تراژدی مشاعات قربانی بروکراسی ناکارآمد سازمانی و کاغذبازی‌های اداری شده است[۵]. مهمترین مشکل مخرب این سیستم تمایلات سیاسی مسئولین ذیربط می باشد. تصمیم گیرندگان سیاسی باید محرک ایجاد تغییرات در سیستم باشند، حال آنکه سیاست‌مداران تمایلات شخصی خود را در تصمیم‌گیری‌ها دخالت می‌دهند. هر ذی‌نفعی در مساله آلودگی هوا ترجیح می‌دهد که این مشکل توسط افراد دیگر حل شود. آنچه مسجل است این است که حاشیه سود به دست آمده افراد بهره‌ور از این سیستم زیاد است و آنها هزینه‌ای در برابر این سود پرداخت نمی‌کنند. سیاستمداران می‌دانند در صورتی که بار هزینه‌ها را بر دوش واحدهای صنعتی به جای جامعه بیاندازند، به شدت توسط واحدهای صنعتی ذی‌نفع مواخذه می‌شوند.

به طورکلی، مشکل کارآفرینان اجتماعی به دو بخش تقسیم می‌شود، بخش اول آن مشکلات عملیاتی تولید یک محصول مطمئن، شامل هدف و فرآیند تولید است. بخش دوم که به مراتب پیچیده‌تر از مشکل اول است به مواجهه با بروکراسی اداری و موانع قانونی موجود در مبحث تراژدی منابع مشترک برمی‌گردد. کارآفرینان اغلب به نظریه «تخریب خلاقانه» شومپیتر و نظریه بامول (گریفیتس،۲۰۱۲) اشاره می‌کنند که این‌چنین می‌گوید «هزینه استفاده تکنولوژی‌های قدیمی به نفع مالکان است و این افراد دیدگاه‌های بسیار متفاوتی نسبت به مخترعان دارند. ممکن است که تکنولوژی قدیمی همچنان مورد استفاده باشد اما وقتی این تکنولوژی، پیش از موعد با تکنولوژی‌های جدید جایگزین می‌شود می‌تواند به فرد دارای حق ثبت اختراع سود برساند حال آنکه ضرر ناشی از استفاده از فن‌آوری‌های قدیمی بر دوش دیگران است» این مباحث می‌توانند شروع انتقاد از کاغذبازی اداری و قانون‌گذاران باشند.

 

گرفتن تصمیم‌های بزرگ در افق

در هنگام بررسی فرصت‌ها در مقوله تراژدی منابع مشترک، کارآفرینان اجتماعی با دو تصمیم بزرگ مواجه می‌شوند. اول اینکه آیا به ماندن در بازاری با چنین شرایط سخت‌گیرانه‌ای ادامه بدهند یا نه؟ وظیفه هر بنگاه کارآفرینی این است که هدف بنگاه خود را در اولویت قرار دهد و سوالی که در این مورد مطرح می‌شود این است که آیا واقعا این موانع اجتماعی از اهمیت بیشتری نسبت به امنیت شغلی کارکنان بنگاه‌های کارآفرینی برخوردار است؟

به سوال مطرح شده اول تنها با پاسخگویی به سوال دوم می‌توان پاسخ داد، که این سوال شامل قوانین محیط زیستی موجود و شرایط ایجاد تغییر در آنهاست. آیا کارآفرینان اجتماعی باید با شناخت موانع قانونی و اداری حیطه کاری خود و ایجاد فشار بازار بر روی دولتمردان، بستر تغییر در مقوله بهره‌وری بدون پرداخت هزینه را ایجاد کنند؟ آیا کارآفرینان اجتماعی باید با سیستم همراه شوند و با تحمل بار هزینه‌های اضافی که با کاغذ‌بازی‌های اداری بر آنها تحمیل می‌شود، فضای رقابتی سالم خود را به خطر بیاندازند؟ یا اینکه آیا سرمایه‌گذاران با ایجاد روابط دوستانه‌تر و سخت‌گیری کمتر، فضا را برای سودآوری کارآفرینان و افزایش قدرت بازار مهیا کنند؟

خبر خوب: کارآفرینی اجتماعی رو به رشد از اکوسیستم حمایت می‌کند

در سال‌های اخیر حمایت‌های سازمانی از کارآفرینی اجتماعی به طرز چشم‌گیری رو به افزایش است، این حمایت‌ها از طرف سازمان‌های علمی، پزشکی ، بنگاه‌های دولتی، و سازمان‌های غیردولتی (NGOs)، سازمان‌های خصوصی و غیرخصوصی و شرکت‌های بزرگ انجام می‌گیرد. این سازمان‌های حمایتی بخشی از جامعه هستند که با فراهم کردن سرمایه لازم برای کارآفرینان اجتماعی آنها را در ثبات اقتصادی و اثرگذاری مثبت بر روی افراد، خانواده‌ها و جامعه توانمند می‌کنند.

بعنوان مثال، برنامه آموزشی پیش‌برنده مداوم و انگیزشی، حمایت و ایجاد آگاهی، عامل افزایش رشد کارآفرینی اجتماعی آموزشی، فعالیت و تحقیقات در این حیطه است (آشوکا و بروک،۲۰۱۱). موسسه اسپن مطالعه‌ای را طی مدت دو سال روی دانشکده‌های بازرگانی انجام داد تا بتواند یک راهکار برای ادغام مسائل زیست محیطی و اجتماعی با واحدهای درسی دانشگاهی و پروژه‌های تحقیقاتی پیدا کند. تعداد دانشکده‌هایی که متقاضی دانشجو در رشته‌های بازرگانی و اجتماعی هستند از ۳۴ درصد در سال ۲۰۰۱ به ۷۹ درصد در سال ۲۰۱۱ افزایش پیدا کرده است (موسسه اسپن،۲۰۱۱). از دیگر یافته‌های تحقیق موسسه اسپن این است که ۲۰ درصد دروس پیشنهادی دانشگاه‌ها در حیطه اجتماعی، محیط زیستی و اخلاقی است. بسیاری از برنامه‌ها و درس‌ها و به خصوص فعالیت‌های اجتماعی در دانشگاه‌ها بر پایه این است که آغازگر ایجاد یک دیدگاه جدید برای کارآفرینان اجتماعی باشد تا بتوانند با افزایش سرمایه خود با چالش‌ها و موانع موجود در راه رشد اقتصادی و اجتماعی خود مقابله کنند.

در آخر، امروزه سازمان‌های بیشتری در فراهم کردن منابع مورد نیاز برای کارآفرینان اجتماعی و ایجاد انگیزش در آنها مشارکت می‌کنند تا بتوانند در تغییرات اجتماعی به وسیله حمایت از تازه واردان به بازار  نقشی داشته باشند. مشارکت کارآفرینان با سازمان‌های غیر دولتی برای آنها این فرصت را فراهم می‌کند تا به طور مستقیم با سازمان‌های حقوق بشری، جمع‌آوری کمک‌های مالی و ایجاد تغییرات سازمانی و کاریابی در ارتباط باشند. تشکیلات اجتماعی تازه تاسیس می‌توانند با تکیه بر سازمان‌های اجتماعی (www.se-alliance.org/member-spotlight) از برنامه‌های آموزشی منظم و بنگاه‌های بازرگانی عام‌المنفعه از جمله شرکت‌های بزرگ اجتماعی، شرکت‌های سهامی، وام دهندگان، موسسات آموزشی، بنگاه‌های خدماتی بهره‌مند شوند. این سازمان‌ها فعالانه تبلیغ کسب و کار اعضای خود را می‌کنند تا برایشان شرکای تجاری مناسب پیدا کنند یا جذب مشتری انجام دهند و یا منبع سرمایه لازم را برایشان پیدا کنند. سازمان‌های دیگری هستند که هدف مشابه با آنها را دارند که آشوکا، آند، بازتاب سبز و موسسه اسکول از جمله این موسساتند.

کارآفرینان اجتماعی در کارشان نوآور هستند، وقتی یک مشکل اجتماعی رخ می‌دهد، کارآفرینان اجتماعی چالش موجود را تبدیل به فرصت می‌کنند و از توانایی خود برای ایجاد انگیزه و پویایی جامعه استفاده می‌کنند. این مقوله شامل شناخت فرصت‌ها نیست بلکه در واقع شناخت تهدیدها و پیدا کردن راهکارهای مناسبی است که دوستدار اکوسیستم باشند. جالب اینجاست که چنین چیزی بدون در نظر گرفتن تراژدی مشاعات امکان‌پذیر نیست.

منبع:

[۱] پروفسور رشته امور مالی در دانشکده بازرگانی دانشگاه میامی

[۲] مدیر برنامه کارآفرینی اجتماعی در دانشکده بازرگانی دانشگاه نیویورک

[۳] منطبق بر منافع شخصی و کوتاه مدت

[۴] یکی از فرض‌های قضیه اول رفاه این است که نتیجه عملکرد بازار در وضعیت رقابت کامل برای همه (که شامل اجتماع هم هست) در نهایت بهینه خواهد بود. با این  وجود بازار اثرات جانبی دیگری نیز تولید می‌کند. آرتور پیگو پیشنهاد می‌کند که برای کنترل این هزینه‌ها و اثرات جانبی می‌توان با اختصاص یارانه یا مالیات، هزینه‌های تولید (که شامل هزینه‌های اجتماعی و زیست محیطی نیز می‌شود) را بهینه کرد.

[۵] توضیح دستادست: البته چنین تحقیقاتی ضرورت دارند. محیط زیست، مجموعه‌ای از مسائل جدا از هم نیست. به عنوان مثال از بین رفتن یک گونه جانوری یا گیاهی می‌تواند تنش‌های جدی به کل زیست بوم وارد کند و جاندارانی که در بخش‌های مختلف زنجیره غذایی به هم وابسته هستند را با خطر مرگ و حتی انقراض روبرو کند.

 

 

دانلود دومین شماره فصل‌نامه دستادست به طور کامل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.