نویسنده: مارتا آلتر چن
مترجم: ارغوان رضازاده نیا
بخش غیررسمی
در طی دو دهه اخیر، اشتغال در بخشهای غیررسمی به سرعت در تمام جهان رو به افزایش بوده است. تا قبل از شروع بحران اقتصادی اخیر کشورهای آسیایی، اشتغال بخش غیررسمی، تنها عامل رشد اقتصادی در شرق و جنوب آسیا بود که به همراه آن رشد قابل توجهی را در اشتغال بخشهای مدرن تجربه کرد. اگرچه با شروع بحران، بیشتر این کشورها با کاهش در دستمزد کارکنان رسمی روبرو شدند و این امر اشتغال در بخش غیررسمی را مجددا افزایش داد. حتی تا قبل از شروع بحران، آمارهای رسمی بیانگر این مطلب است که بیش از نیمی از کل اشتغال در بخشهای غیرکشاورزی در آمریکای لاتین و جزایر کارائیب، تقریبا نیمی از شرق آسیا و تقریبا ۸۰ درصد از بقیه آسیا و آفریقا مربوط به اشتغال در بخشهای غیررسمی است[۱] و در بخش شهری، اشتغال غیررسمی در آسیا و آفریقا به نیم و در آمریکای لاتین و جزایر کارائیب به یک چهارم کل اشتغال میرسد.
جدول شماره ۱: اندازه بخش غیررسمی
آسیا |
آفریقا |
آمریکای لاتین و جزایر کارائیب |
سهم بخش غیررسمی در |
۴۵%-۸۵% |
۷۸% |
۵۷% |
اشتغال غیر کشاورزی |
۶۰%-۴۰% |
۶۱% |
۴۰% |
اشتغال شهری |
آماری در دست نیست |
۹۳% |
۸۳% |
شغلهای جدید |
منبع:چارمز ۱۹۹۸آ- (بروزرسانی شده در ۲۰۰۰)
مشارکت بخشهای غیررسمی از نظر اندازه نیز بسیار بزرگ است. سهم درآمد بخش غیررسمی به کل در آمد، در بسیاری از مناطق بسیار چشمگیر است؛ به عنوان مثال در چندین کشور آفریقایی درآمد این بخش تقریبا شامل ۳۰ درصد از کل درآمد و ۴۰ درصد از کل درآمد شهری است. سهم بخش غیررسمی در تولید ناخالص داخلی (GDP) نیز قابل توجه است. برای کشورهایی که میزان تولید در بخشهای غیررسمی قابل تخمین است، سهم بخش غیررسمی در حوزه غیر کشاورزی بین ۴۵ تا ۶۰ درصد است.
تخمین اندازه، مشارکت و ترکیببندی در بخشهای غیررسمی به طور قابل توجهی بر اساس اندازه شرکتها، مشارکت بخش کشاورزی و میزان مشارکت زنان در بخش غیررسمی متغیر است. درست مثل افرادی که بصورت تنگاتنگ با زنان در بخش غیررسمی کار کردهاند، من نیز بر این باور هستم که آمار حقیقی در بخش غیررسمی بسیار بالاتر از آمار رسمی است. ریشه این فرضیه بر این مبنا است که بسیاری از کارهای زنان که برای آن دستمزد دریافت میکنند- کارهایی که بدون دریافت دستمزد است شامل این بحث نیست- در آمار رسمی محاسبه نشدهاند.
اگر شغلهای پنهان زنان که بابت آن دستمزد دریافت میکنند، و به ویژه کارهای سودآور زنان در خانه، به طور کامل محاسبه میشدند، در آن صورت سهم اشتغال زنان و هم اشتغال بخش غیررسمی افزایش پیدا میکرد. تشخیص و محاسبه اشتغال پنهان و سودآور زنان نه تنها درک ما را از بخش غیررسمی بلکه کل اقتصاد، زیر سوال میبرد.
چرا ما باید به اشتغال زنان در بخشهای غیررسمی اهمیت بدهیم؟ زیرا یک همپوشانی چشمگیر میان اشتغال زنان در بخشهای غیررسمی و فقر وجود دارد. همچنین یک همپوشانی قابل توجه میان اشتغال زنان در بخشهای غیررسمی و رشد اقتصادی وجود دارد. این مقاله به بررسی ارتباط میان جنسیت، اشتغال بخش غیررسمی، فقر و رشد اقتصادی، همچنین بررسی بعضی از پیشفرضها و توضیح جنبش جهانی زنان در بخشهای غیررسمی، میپردازد.
نیروی کار غیررسمی زنان
اشتغال زنان در بخش غیررسمی در تمام جهان بسیار چشمگیر است. این حقیقت ابعاد مختلفی دارد. اول از همه، بخش غیررسمی اولین منبع استخدامی برای زنان در کشورهای در حال توسعه است. آمار نشان میدهد بخش اعظم زنانی که تامین معاش خانواده را در کشورهای در حال توسعه برعهده دارند، در بخشهای غیررسمی مشغول به کارند. در بعضی از کشورهای صحرای جنوبی آفریقا، علنا تمام زنان شاغل در حوزه غیر کشاورزی این کشورها، در بخشهای غیررسمی مشغول به فعالیت هستند: به عنوان مثال ۹۵ درصد زنانی که در بخش کشاورزی در کشورهای بنین، چاد و مالی فعالیت نمیکنند در بخشهای غیررسمی مشغول به کار هستند. در هند و اندونزی این رقم به ۹ نفر از هر ۱۰ نفر میرسد و در آمریکای لاتین و حوزه شرق آسیا، در کشورهایی که آمار اشتغال غیررسمی در دسترس است، نیمی از زنان به اشتغال غیررسمی در بخش غیرکشاورزی مشغولند. ثانیا بخش غیررسمی منبع بزرگتری از اشتغال برای زنان در مقایسه با مردان است (سازمان ملل،۲۰۰۰). سهم اشتغال زنان در این بخش از مردان پیشی گرفته است. ثالثا، سهم زنان در بخش اشتغال غیررسمی در ۹ کشور از ۲۱ کشوری که آمار دقیقی از آنها در دسترس است، در بخش غیرکشاورزی بالاتر از مردان است.
جدول ۲: سهم نیروی کار غیر کشاورزی، زنان و مردان، در بخش غیررسمی و سهم زنان در این بخش
سهم زنان در بخش غیررسمی کارهای غیر کشاورزی طی سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ |
درصد نیروی کار در بخش غیر کشاورزی طی سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ |
|
|
|
مردان |
زنان |
|
۶۲ ۵۳ ۳۷ ۶۰ ۵۹ ۶۱ ۱۸ |
۸۳ ۵۹ ۶۱ ۵۹ ۹۱ ۱۴ ۵۲ |
۹۷ ۹۷ ۸۴ ۸۳ ۹۶ ۳۰ ۳۹ |
آفریقا بنین چاد گینه کنیا مالی آفریقای جنوبی تونس |
۵۱ ۴۷ ۴۶ ۵۰ ۴۰ ۵۸ ۵۶ ۴۴ ۴۴ ۳۸ |
۵۵ ۵۵ ۳۱ ۴۲ ۴۶ ۴۷ ۵۱ ۴۴ ۳۵ ۴۷ |
۷۴ ۶۷ ۴۴ ۴۴ ۴۸ ۶۹ ۶۵ ۵۵ ۴۱ ۴۷ |
آمریکای لاتین بولیوی برزیل شیلی کلمبیا کاستاریکا السالوادور هوندوراس مکزیک پاناما ونزوئلا |
۲۳ ۴۳ ۴۶ ۴۷ |
۷۰ ۶۹ ۶۶ ۴۹ |
۹۱ ۸۸ ۶۴ ۵۴ |
آسیا هند اندونزی فیلیپین تایلند |
ترکیب نیروی کار زنان در بخش غیررسمی در مناطق مختلف متفاوت است. در اکثر کشورهای آفریقایی تقریبا تمام زنان در بخشهای غیررسمی اشتغال دارند و یا کمک خرج خانواده هستند. در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین و آسیایی نیز بخش قابل توجهی از زنان در بخش آزاد مشغول به کارند و یا کسب و کار خانگی دارند. تقریبا ۲۰ درصد از این زنان کارگران روزمزد هستند. از آنجاییکه این ارقام به طور دقیق در آمار رسمی ثبت نشده، یک درصد ناشناخته اضافه به عنوان اشتغال صنعتی بیرون از محیط کار و یا کار از خانه به ثبت میرسد. اما تفاوت آماری میان مردان و زنان به تفاوت میان زنان در بخش غیررسمی غالب است. زنان شاغل در بخش غیررسمی عموما کارگران شرکتی سطح پایین هستند و در مقایسه با مردان در این بخش کمتر به عنوان نیروی کار عملیاتی و یا قراردادی محسوب میشوند. این تفاوت جنسیتی در اشتغال بخش غیررسمی پیامدهایی همچون تفاوت دستمزد و ایجاد فقر خواهد داشت و این تبعات در ادامه مورد بحث قرار میگیرد.
بخش عظیمی از اشتغال زنان در بخش غیررسمی، کار در منزل و دستفروشی است.
کار در منزل: کار در منزل اشاره به سه نوع اشتغال دارد که به وسیله آن شخص در منزل با انجام کار سود کسب میکند- کارگران شرکتی، تولیدکنندگان با حساب مستقل، و کسب و کارهای خانگی که افراد بابت آن دستمزدی دریافت نمیکنند. در این جا مبحث کار در منزل فقط اشاره به دسته اول دارد. با وجود محدودیت در آمار رسمی موجود، شواهد کافی وجود دارد که نشان میدهد اشتغال در منزل یک منبع مهم نیروی کار، به خصوص برای زنان در سرتاسر جهان محسوب میشود. بیش از ۸۵ درصد کارگران در منزل در بیشتر کشورها، زنان هستند.
علی رغم کار از خانه این کارگران، بسیاری از این کارگران با اقتصاد جهانی از طریق زنجیره قراردادهای شرکتی در ارتباطند، که این زنجیره، ارزش جهانی نام دارد. بعد اصلی این ادغام جهانی در اقتصاد، بازسازی محصولات و توزیع آنها در زنجیره ارزش جهانی است. در این خط تولید جهانی، بنگاههای رهبر، منابع و دستورات لازم را در اختیار تامینکنندگان قرار میدهند و تامینکنندگان از طریق شرکتهای کوچک خدماتی، واحدهای تولیدی و نیروی کار از منزل، کار را راه میاندازند. (کار ات ال ۲۰۰۰) .
فروشندگان خیابانی: در تمام کشورهایی که در آنها آمار صحیحی در دسترس است، تجارت غیررسمی، به طور عمده دستفروشان، بخش اعظمی (۹۹%-۷۳%) از تجارت و سهم مهمی (۹۰%-۵۰%) از تولید ناخالص داخلی را بر عهده دارد. از طرف دیگر، دستفروشان سهم بزرگی از اشتغال غیررسمی را بر عهده دارند و واحدهای فروش خیابانی بخش عمدهای از تشکیلات اقتصادی غیررسمی را در بر دارند.
زنان بیش از ۵۰ درصد و حتی در بعضی مواقع تا۹۰ درصد اشتغال غیررسمی در تجارت هستند این تعداد در کشورهای هند و تونس که در آنها فعالیتهای اجتماعی خارج از عرف اجتماعی است، بسیار کمتر است. به عنوان مثال در کشور بنین در سال ۱۹۹۲ با در نظر گرفتن ۱۰ شهر بزرگ این کشور، این یافته حاصل شد که ۸۰ درصد واحدهای اقتصادی این کشور واحدهای فروش خیابانی هستند و از این میان، زنان ۷۵ درصد فروشندگان واحدهای خیابانی هستند و زنان دستفروش ۲۶ درصد نیروی کار شهری غیررسمی این کشور و ۲۴ درصد کل نیروی کار شهری بنین را شامل میشوند.
جدول۳- اندازه و سهم بخش غیررسمی در تجارت و زنان معاملهگر در تجارت غیررسمی
سهم زنان معامله گر در: |
سهم بخش غیررسمی از: |
|
||
کل تولید ناخالص داخلی در بخش غیررسمی |
کل اشتغال در بخش غیررسمی |
کل تولید ناخالص داخلی |
کل اشتغال |
|
|
|
|
|
آفریقا |
۶۴.۳ |
۹۲.۲ |
۶۹.۸ |
۹۹.۱ |
بنین |
۳۰.۱ |
۶۵.۹ |
۴۵.۷ |
۹۴.۷ |
بورکینافاسو |
۴۱.۲ |
۶۱.۸ |
۶۶.۷ |
۹۹.۲ |
چاد |
۲۷.۳ |
۵۰.۲ |
۶۱.۵ |
۸۴.۹ |
کنیا |
۴۶.۱ |
۸۱.۳ |
۵۶.۷ |
۹۸.۱ |
مالی |
۴.۴ |
۷.۹ |
۵۵.۶ |
۸۷.۶ |
تونس |
|
|
|
|
آسیا |
۱۱.۲ |
۱۲.۴ |
۹۰.۰ |
۹۶.۴ |
هند |
۳۸.۰ |
۴۹.۳ |
۷۷.۲ |
۹۳.۰ |
اندونزی |
۲۱.۶ |
۷۲.۰ |
۵۲.۳ |
۷۳.۱ |
فیلیپین |
منبع:چارمز۱۹۹۸ب
فقر و ارتباط آن با رشد
چه رابطهای میان یک زن که در بخش غیررسمی مشغول به کار است و فقر وجود دارد؟ یک همپوشانی میان اشتغال در بخش غیررسمی و فقر وجود دارد. بیشتر افراد مشغول به کار در بخش غیررسمی، به نسبت اشتغال در بخش رسمی، فقیر هستند. این همپوشانی فقر برای زنان به مراتب بیشتر از مردان است. اگرچه هیچگونه ارتباط مستقیمی میان کار کردن در بخش غیررسمی و فقر وجود ندارد، همانگونه که کارکردن بطور رسمی نمیتواند عامل ضد فقری تلقی شود.
به طور معمول کارگران غیررسمی از حمایت اجتماعی و کاری با درآمد ثابت برخوردار نیستند و مانند کارکنان رسمی از مزایایی همچون کارانه و یا بیمههای درمانی بهرهمند نمیشوند و معمولا تحت قراردادهای موقت و غیررسمی کار میکنند. اگرچه شدت ارتباط میان کار غیررسمی و شدت فقر وقتی مبین میگردد که کارگران غیررسمی توسط زیر شاخههای اقتصادی و کارفرمایانشان و جنسیتشان از یکدیگر جدا شوند (به عنوان مثال.، کارفرما، خود اشتغال، کارگر). در جدول زیر این مساله تشریح میگردد:
جنسیت، غیررسمی بودن و فقر[۲]
جنسیت و اشتغال در بخش غیررسمی · اکثریت زنان در بخش غیررسمی یا فروشنده هستند و یا تولیدکننده و یا کارگران قراردادی هستند و به نسبت این افراد، زنانی که کارفرما باشند و خود پرداختکننده دستمزد به کارگران باشند بسیار اندکند. · زنان و مردان معمولا به کارهای مختلفی گمارده میشوند، حتی اگر در یک صنعت مشغول به فعالیت باشند. به عنوان مثال، به مردان معمولا کار عملیاتی بیشتری داده میشود و عموما آنها در بخش مواد غذایی کار نمیکنند، حال آنکه به زنان در بخشهای عملیاتی کار داده نمیشود و آنها اکثر در ارتباط با مواد غذایی مشغول به کار میشوند. جنسیت و درآمد در بخش غیررسمی · حقوق متوسط زنان و مردان در بخش غیررسمی پایینتر از بخش رسمی است. · شکاف حقوق در بخش غیررسمی به مراتب بیشتر از بخش رسمی است. · شکاف حقوق در بخش غیررسمی به طور عمده به دو علت زیر است: o حقوق در بخش غیررسمی بر اساس سلسله مراتب زیر کاهش پیدا میکند: کارفرما، خود اشتغال، کارگران قراردادی، کارگران شرکتی o حقوق زنان شاغل در بخش غیررسمی زیر خط منحنی درآمدهای بالا و روی خط درآمدهای پایین قرار دارد.
|
چه ارتباطی میان کارگر زن بودن در بخش غیررسمی و سهم این افراد در رشد اقتصادی وجود دارد؟ اگرچه درآمد زنان در بخش غیررسمی پایین است، زنان کارگر در بخش غیررسمی سهم مهمی را در رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) بر عهده دارند. همانگونه که در جدول شماره ۳ دیده میشود، زنان سهم (۲۰ -۶۵) درصدی در تولید ناخالص داخلی دارند. در کشورهایی که آمار دقیقی از بخش غیررسمی آنان در دسترس است، سهم زنان در بخش غیررسمی کل تولید ناخالص داخلی، به مراتب بیشتر از سهم اشتغال آنها در این بخش است و این امر بدین خاطر است که زنان معمولا در بخشغیررسمی در چندین فعالیت به کار گمارده میشوند.
این امر بدین علت است که کارگران کارخانه سهم عمدهای از نیروی کار را در صنعت صادرات بر عهده دارند، به خصوص آنهایی که کار ابتدایی و یا کار با ماشینهای ساده و یا تکنولوژیهای ابتدایی را بر عهده دارند. به عنوان مثال، کار از خانه در صنعت پوشاک، چرم و کیف و کفش، قالیبافی و در صنایع الکترونیک به طرز چشمگیری رو به افزایش است. در آسیا و آمریکای لاتین، کار در منزل ۳۰ تا ۶۰ درصد نیروی کار را در صنایع صادراتی همچون پارچه، پوشاک و کفش شامل میشود (چن ات ال۱۹۹۹).
چرا زنانی که در بخش غیررسمی کار میکنند، با اینکه کمک اعظمی به پیشرفت اقتصاد کشورشان میکنند، همچنان فقیرند؟ هیچ جواب شفافی برای این سوال وجود ندارد. برای جواب به این سوال، اول باید فهمید که چرا بخش غیررسمی ایجاد شد و گسترش پیدا کرد؟ مجموعهای از عوامل میتواند عامل ایجاد و گسترش بخش غیررسمی در بعضی کشورها باشد. نرخ و الگوی رشد، میزان به کارگیری کارگران در بخشهای غیررسمی، تغییر الگوی اقتصادی و یا بحران اقتصادی، یکپارچگی جهانی که شامل تغییر الگوی جهانی تولید به وسیله تغییر قراردادهای کاری است.
علاوه بر این، تفهیم این امر که چرا زنان بیشتر در بخش غیررسمی، علیالخصوص در بخشهای خاصی از آن مشغول به کارند، الزامیست. بسیاری از ناظران بر این باورند که زنان توانایی رقابت با مردان در بازار کار، سرمایه و تولید را ندارند، زیرا تحصیلات و مهارت لازم و دانش فنی لازم برای مالکیت بازار و سرمایه را ندارند. عدهای دیگر از مشاهدهگران بر این باورند که دیدگاههای اجتماعی و فرهنگی باعث محدود شدن زنان در حیطه کاری میشود، در نتیجه سرمایهگذاران انگیزه لازم برای سرمایهگذاری در بخش آموزش زنان را از دست میدهند.
ارگانهای رسمی از طریق قراردادهای کار غیررسمی، نیروی کار خود را تامین میکنند، زیرا از این طریق میتوانند هزینه خود را کاهش و سود خود را افزایش دهند. در عصر تکنولوژی که در آن رقابت حرف اول را میزند، کارفرمایان، چه به درستی یا نادرستی، نیروی کاری را بر میگزینند که هزینه تولید را برایشان کاهش دهد و این بدان معنی است که تمایل آنها برای بهکارگیری زنان، علیالخصوص آنهایی که به دستمزد و مزایای کم قانع هستند، بیشتر است. بر همین اساس، زنان کارآفرین و تولیدکننده چه در عرصه جهانی و یا داخلی، حفظ موقعیت خود در بازار را بسیار دشوار میبینند.
در حالی که توسعه اقتصاد غیررسمی فاکتورهای زیادی دارد، توسعه شهرسازی و جهانی شدن یک نگرانی محسوب میشود. شواهد بیشماری وجود دارد که نشان میدهد مهاجرانی که از روستاها به شهرها مهاجرت میکنند، عموما در بخش غیررسمی مشغول به کار میشوند. علاوه بر این یک رابطه میان جهانی شدن صنایع و رقابتی شدن آنها و فرسایش قراردادهای کاری و رقابت در صنایع کوچک وجود دارد. این جریان فشار مضاعفی بر کارگران کار از خانه و دستفروشان خیابانی وارد کرده است. از طرفی دیگر، کارگرانی که در خانه کار میکنند و از طریق قرارداد، با تولید محصولات ارزان در خانه، حاشیه سود شرکتهای بزرگ را افزایش میدهند و یا دستفروشان با فروش محصولات خوب و ارزان، کمک شایانی به مصرفکنندگان با درآمد پایین و یا متوسط میکنند.
از دیگر عوامل فشار بر بخش غیررسمی، افزایش جمعیت است که رقابت را در بخش غیررسمی زیاد کرده است. اما این فشار از رقابت میان تجار بخش رسمی و تولید کنندگان و صاحبان بنگاههای اقتصادی بزرگ نشات میگیرد. از دیدگاه دستفروشان، شهری سازی یک مزیت برای تجار بزرگ، صنعت حمل و نقل، بازار املاک است، زیرا قدرتمندان این بازارها، به دستفروشان اجازه کار غیررسمی را به بهانه زیباسازی فضای شهر نمیدهند. از دیدگاه کارگران کار در منزل، بازار آزاد و جهانی شدن، سودآوری بنگاههای اقتصادی بزرگ و شرکتهای فراملیتی را افزایش داده است.
چه تفاوت چشمگیری میان یک شرکت بزرگ معروف تجاری که از طریق قراردادهای شرکتی محصولات خود را در سرتاسر جهان تولید میکند و زنی که بخشی از این زنجیره تولید است و محصول این شرکت را تولید میکند، وجود دارد؟
[۱] . تمام آمار استفاده شده در این مقاله از آمار رسمی نیروی کار و حسابهای ملی شخصا توسط جاکی چارمز است . بعضی از این آمار در نشریات مختلف به چاپ رسیده است که شامل : چارمز ۱۹۹۸آ، ۱۹۹۸ب و ۲۰۰۰ ؛ سازمان ملل ۲۰۰۰ است.
[۲] . این جدول خلاصهای از یافتههای دو مقاله است که در مجله بانک جهانی به چاپ رسیده و نویسنده آن اس،وی ستورمان (مشاور مستقل) و جکی چارمز (موسسه تحقیق و توسعه دانشگاه ورسایل، فرانسه) است. جکی چارمز همچنین کار ویراستاری و تجزیه و تحلیل دادههای در رابطه با جنسیت و فقر بخش غیررسمی را به عهده دارد. همانگونه که گفته شد، کارگرانی که معمولا در پشت صحنه مشغول به فعالیت هستندو کارگران که در خانه کار میکنند و یا کارگران صنعتی بیشترین سهم را در تجارت جهانی دارند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.